چکیده مطلب
گردشگری در ایران، فرصت مغنتمی که بسیار معطل مانده است!
گردشگری فرایندی که در آن شهر یا سرزمین و یا کشوری با تکیه برداشته های جذاب تاریخی، مذهبی و فرهنگی خود، هر روزه تعداد مشخصی از شهروندان سایر نقاط را جهت بازدید از این داشته های جذاب در سرزمین خود پذیرا می شود. و در این بین ضمن معرفی هرچه بیشتر سرزمین و فرهنگ خود […]
مشروح مطلب
گردشگری فرایندی که در آن شهر یا سرزمین و یا کشوری با تکیه برداشته های جذاب تاریخی، مذهبی و فرهنگی خود، هر روزه تعداد مشخصی از شهروندان سایر نقاط را جهت بازدید از این داشته های جذاب در سرزمین خود پذیرا می شود. و در این بین ضمن معرفی هرچه بیشتر سرزمین و فرهنگ خود به بازدیدکنندگان از مزایای مالی و اقتصادی آن نیز بهره مند می گردد. اما به اذعان مسئولین امر و بر اساس مشاهدات کارشناسان مرتبط با مسائل گردشگری، متاسفانه این فرصت قابل توجه در ایران معطل مانده و عملا آنگونه که باید، از آن بهره برداری مناسب انجام نپذیرفته است.
دکتر مهدی سقایی استاد دانشگاه در ارتباط با گردشگر و پدیده گردشگری می نویسد :
گردشگري به طور كلي به علت خصلت میان رشته ای خود قابليت نگرشهاي متفاوت را دارا ميباشد، كه خود سبب ارائه تعاريف بسياري از آن گرديده است. در تعاريف اوليه بيشتر بر بعد فاصله تأكيد گرديده و گردشگران بر مبناي فاصلهاي كه از محل مسكوني داشتند، طبقهبندي ميشدند. به گونهاي كه كميسيون ملي گردشگري آمريكا (1973) در تعريف گردشگري داخلي فاصله پنجاه مايل را در نظر گرفته كه دربر گيرنده تمامي سفرها به جز سفر براي كار ميشد (Gartner, 1996, 5). تعاريف فاصلهاي صرف نظر از خطا و اشتباهات، تنها به اين دليل كه كميتي اقتصادي و آماري را براي پديده گردشگري آماده ميكند، مورد قبول واقع گرديد. در حالي كه اين تعاريف فاصلهاي به تنهايي نميتوانست گردشگري را به خوبي توصيف كند. آنها تنها بر جنبه تقاضا تأكيد داشتند و عرضه و همچنين اثرات ناشي از گردشگري را ناديده ميگيرند. از اين رو گردشگري به تعاريف ديگري احتياج پيدا ميكند. بر اين مبنا تعاريف ديگري ارائه ميگردد كه هر يك از آنها در ابعاد مختلف، گردشگري را توصيف ميكنند. در بعد جغرافيايي گردشگري زماني از فعاليتگذران اوقات فراغت يا تفريح كه مستلزم غيب شبانه از مكان مسكوني عادي است تعريف ميشود (Skinner, 1999, 280). از بعد اجتماعي نيز تعريف گردشگري، فصل مشترك بين زندگي عادي ساكنان بومي و زندگي غيرعادي گردشگران را دربر ميگيرد (Barnard, 1996, 552).
ساموئل بيگ ( Samuel Begge) استفاده از لغت توريست ( Tourist) را به عنوان مسافر در سال 1800 ميلادي گزارش کرد ؛ و در سال 1811 يک مجله ورزشي انگليسي واژه توريسم ( Tourism ) را بکار برده است ؛ با اين وجود که حدودد دو قرن آن زمان تا به حال مي گذرد اما هنوز تعريف عملي وقابل قبول ارائه نشده استSmit, 1989, 47)) .
با اين حال سازمان جهاني گردشگري در سال 1993، گردشگري را مجموعه اي از فعاليتهاي افرادي که به مکانهايي خارج از محل زندگي وکار خود به قصد تفريح واستراحت وانجام امور ديگر مسافرت مي کنند وبيش از يکسال متوالي و پياپي در آن مکان نمي مانند ، اطلاق مي کند ؛ معمولاً اهداف اين گردشگران عبارتند از : گذران اوقات فراغت ، تفريح ، سرگرمي، فراغت خاطر ، ديدار با دوستان وآشنايان ، فعاليتهاي شغلي وحرفه اي ، معالجه پزشکي ، انگيز هاي مذهبي/ زيارت ، فرهنگي ونظير اينها را شامل مي شود .همچنين اين سازمان ، گردشگري را به سه دسته تقسيم کرده است :
– گردشگري داخلي (Domestic Tourism ) : ساکنان يک کشور که فقط داخل آن کشور مسافرت مي کنند.
– گردشگري خارجي ( Inbound Tourism) : افرادي که ساکن يک کشور نيستند و به آن مسافرت مي کنند.
– گردشگري خروجي( ( Outbound Tourism : افراد ساکن يک کشور که به خارج از کشور مسافرت مي کنند.
به همه مسافراني که به فعاليت گردشگري مي پردازند ، عنوان ديدار کننده ( Visitor) اطلاق مي شود با توجه به دلايل آماري ، از ديدار کنندگان بين الملل موضوع بحث را شروع مي کنيم ، ديدار کنندگان بين المللي به افرادي اطلاق مي شود که به خارج از کشور محل سکونت خود ، حد اکثر12 ماه مسافرت نمايند وهدف اصلي آنها ديدار از آن کشورها باشد .
براساس تعارف فوق آنچه که مشخص است، در جریان گردشگری بازدیدکنندگان سایر سرزمین ها اعم از اینکه شهروندان همان کشور باشند یا کشورهای بیگانه، جهت گذراندن اوقات فراعت و به سبب علاقمندی که به آثار تاریخی سایر جوامع دارند، وارد سرزمین مقصد شده و در مدت زمان مشخص اقامت خود به بازدید از اماکن و جاذبه های تاریخی آن می پردازند.
تا اینجای کار همه چیز بسیار واضح و مبرهن است، اما آن چیزی که بسیار نامشخص و تاسف بار است اینست که کشور ایران چرا توانایی استفاده از پتانسیل های بیشمار جاذبه های تاریخی خود را در زمینه درآمدزایی گردشگری ندارد. آنهم در روزگاری که کشورهای بسیاری با داشته های بسیار کمتر و یا حتی بدون داشته های شاخص موفق گردیده اند مبلغ مشخصی را بطور منظم در ردیف سالانه بودجه خود بعنوان درآمد حاصل از گردشگری بگنجانند.
گفته می شود ایران دارای 300 هزار تپه باستانی است و برخی این رقم را تا یک میلیون نیز افزایش می دهند و برخی دیگر این رقم را برای کل محوطه های باستانی محسوب می دارند، همین مساله نشانگر یک حقیقت تلخ است و آن نبود آمار و ارقام دقیق از داشته های تاریخی و فرهنگی ایران است. و دقیقا در همین جا است که سوالی مطرح می گردد، اینکه چرا از حدود 80 سال پیش که تقریبا بطور رسمی سازمانی بعنوان متولی باستان شناسی و میراث فرهنگی ایران شکل گرفت و پی در پی در کاوش و ثبت تپه های باستانی بوده است، هنوز قادر به ارائه آمار دقیق در این زمینه نمی باشد؟ و بعد از گذشت یک دهه از پیش کشیدن مساله طراحی اطلس باستان شناسی ایران و بهره مندی از همفکری بسیاری از اساتید برجسته این رشته هنوز نتیجه ای حاصل نگردیده است؟
در همین زمینه، نگاهی به کشور های جنوب شرق آسیا بخوبی نشان می دهد که در کشورهایی همانند اندونزی، مالزی، سنگاپور، بنگلادش، کره جنوبی، فیلیپین و ….. انواع کتاب ها، مجلات تخصصی، نشریات عمومی، کاتالوگ و بروشورهای تبلیغاتی، سی دی های راهنما، نرم افزارهای مکانیابی سایت های تاریخی و مقصد گردشگری و ده ها نوع خدمات مشابه طراحی گردیده است. آنهم برای تمام آن چیزی که در مقایسه با آثار تاریخی ایران چه به لحاظ کیفی و چه از لحاظ کمیت به هیچ عنوان قابل مقایسه نمی باشد.
در تمام نقاط دنیا زمانی که شهروندی قصد مسافرت به کشورهای جنوب شرق آسیا را داشته باشد فارغ از اینکه ساکن کدام کشور در کدام قاره باشد به آسانی می تواند پیش از سفر در منابع موثق اینترنتی که اغلب اگر خصوصی هم باشند تحت نظارت دولت هستند هرآنچه را که می خواهد در ارتباط با محتوای محل مورد علاقه، مسیرهای دستیابی، هزینه ایاب و ذهاب، اسکان در مراکز اقامتی، مراکز خدماتی، تفریحی و بهداشتی جنبی دریافت دارد و سپس به تهیه بلیط برای آن کشور اقدام نماید. و همه اینها در حالی است که در کشور ما حتی زمانی که دانشجویان رشته های دانشگاهی مرتبط به ادارات متولی در شهری مراجعه می کنند تا شاید راهنمایی یا چند برگه مفید در ارتباط با نقشه راهنمای مکانهای مورد نظر بدست بیاورند در نهایت ناکام می مانند.
ایراد کار و نقائص موجود در فرایند جذب گردشگر در ایران بسیار زیادتر از آنست که در یک نوبت نوشتار بتوان تمام موارد آنرا تشریح نمود، از اینرو در ادامه نوشتار حاضر صرفا به بحث مطرح گردیده در ارتباط با اطلاعات مقاصد گردشگری برای گردشگران را پیگیری می نماییم.
ایران برای توریست ها هنوز ناشناخته است!
جمله فوق تیتر یکی از خبرگزاری های ایران بود که در ارتباط با روز گردشگری در سال 1386 مطلبی را منتشر ساخته بود. (توجه داشته باشید که امروز در سال 1393 و بعد از گذشت 8 سال همچنان این تیتر پابرجاست و تغییری در اوضاع پدید نیامده است). در بخشی از توضیح تیتر مزبور آمده است که : “عدم اطلاع رسانی و تزیع بروشور راهنمای سفر و مراکز اقامتی در مبادی ورودی برای گردشگرانی که با تور سفر نمی کنند از دیگر مشکلاتی است که توریستها با آن مواجه هستند”.
عدم وجود آمار و اطلاعات دقیق، موازی کاری معاونت های باستان شناسی، صنایع دستی و گردشگری سازمان میراث فرهنگی، همچنین عدم بهره گیری از نظرات و دستورالعمل های کارشناسان امور همه و همه عواملی هستند که موجب می گردند تا در ارایه اطلاعات به گردشگران خارجی و حتی گردشگران داخلی بین استان ها با ناتوانی و ناکارآمدی عمل گردد. ادامه این رویه تنها منجر به انصراف گردشگران از سفر به ایران خواهد گردید که این امر به وضوح اتفاق افتاده است و همچنین شهروندان ایرانی را ترغیب به سفرهای خارج از کشور ارزان قیمت خواهد نمود که باز هم این مورد مصداق عینی پیدا نموده است. مصاحبه با شهروندان طبقه متوسط جامعه ایرانی که از ابتدای دهه 1380 هر ساله در مناسبت های مختلف همانند تعطیلات عید نوروز سفرهای خارجی ارزان قیمت در کشورهای همسایه همانند آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکیه و قبرس و یا در سواحل خلیج فارس و جنوب شرق آسیا را انتخاب نموده اند بخوبی نشان می دهد که بخش عمده ای از دلایل انتخاب این دسته از شهروندان ایرانی در مرحله اول تبلیغات مناسب و اطلاع رسانی از وضعیت مسیرها و مراکز اقامتی کشورهای مزبور بوده است.
نهایتا می توان چنین گفت که اگر به دور از ارقام ناصحیح در پی یافتن حقیقت امر رکود گردشگری در ایران باشیم، لازمست تا در ابتدا وجود ایرادات بی شمار در این مقوله را بپذیریم. و در مرحله بعد توجه خود را معطوف به عمده ترین و ابتدایی ترین بخش ایرادات مزبور بداریم که از نگاه نویسنده همانا کمبود و بعبارت صحیح تر نبود یک سیستم اطلاع رسانی منسجم با تکیه بر اطلاعات و آمار دقیق است. چنین سیستم اطلاع رسانی در صورت ایجاد گردیدن می تواند در دو حوزه داخلی توسط رسانه های کشوری، و در حوزه بین الملل توسط رسانه های مرتبط و رسانه های فعال در حوزه اقتصاد گردشگری به گسترش اطلاعات دقیق و شفاف از وضعیت کلیه جاذبه های فرهنگی، تاریخی، طبیعی، زیارتی و …. ایران بپردازد. به زعم نگارنده وجود چنین اطلاعاتی حتی اگر بیانگر کیفیت پایین مراکز خدماتی باشد، باز هم بهتر و موثرتر از وضعیت کنونی خواهد بود که گردشگران در سردگمی وجود یا عدم وجود چنین مراکزی به سر می برند. و در نهایت از خیر سفر به نقاط مختلف ایران گذشته و مقاصد دیگری را که اطلاع رسانی دقیق تری دارد را انتخاب می نمایند.
آخرین نظرات