چکیده مطلب
روش های سالیابی در باستان شناسی
استفاده از روش های علوم طبیعی در باستان شناسی سابقه ای بیش از یک قرن دارد. کشف اثر پرتو زایی (رادیو اکتیویته)نه فقط برای فیزیک دانان و شیمیدانان راهگشای افقهای نوینی در پژوهش های علمی بود، بلکه پزشکان، زمین شناسان و باستان شناسان نیز از دستاوردهای این کشف بهره مند شدند. امروزه دانشمندان علوم طبیعی […]
مشروح مطلب
استفاده از روش های علوم طبیعی در باستان شناسی سابقه ای بیش از یک قرن دارد. کشف اثر پرتو زایی (رادیو اکتیویته)نه فقط برای فیزیک دانان و شیمیدانان راهگشای افقهای نوینی در پژوهش های علمی بود، بلکه پزشکان، زمین شناسان و باستان شناسان نیز از دستاوردهای این کشف بهره مند شدند. امروزه دانشمندان علوم طبیعی صدها روش علمی برای استخراج بیشترین اطلاعات از یافته های باستان شناسی ارائه داده اند که با کمک آنها به پاسخگویی سوالات گوناگون می پردازند.
علم باستان سنجی دربرگیرنده همه روش های علمی مورد استفاده در باستان شناسی است. سالیابی نیز بعنوان یکی از شاخه های این علم درپی پاسخگویی به مهمترین سوال درباره یافته های باستان شناسی است. به مدد باستان سنجی، روش های استخراج داده ها و تجزیه و تحلیل آنها در پژوهش های باستان شناسی در چند دهه اخیر، تغییراتی اساسی کرده است. کارشناسان این علم می کوشند با یادگیری و فهم درست از روشهای مختلف علمی، آنها را در سطحی گسترده بکار برند.
باستان شناسی مانند همه علوم، یک علم پویا و تکامل پذیر است. تحولاتی که از آغاز قرن بیستم تاکنون در جمع آوری و پردازش داده ها در پژوهش های باستان شناسی بوجود آمده است به یافتن روش های جدید تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به تفاوت در شکل ظاهری، کاربرد، تزئینات، نوع فناوری و مواد تشکیل دهنده یافته ها منجر شده است.
اندازه گیری زمان در باستان شناسی :
زمان کمیتی پیوسته است که در حواس انسانی بصورت رشته وقایع بهم پیوسته احساس می شود. محدوده زمانی بین وقایع یا بین یک واقعه تا زمان حال برحسب تعداد سال هایی که بین این وقایع سپری شده، اندازه گیری می شود.
تغییر، یک نشانه تاریخگذاری برای باستان شناس است. تغییرات امکان تقسیم این کمیت پیوسته را به قطعات مادی مجزا یا دوره ها فراهم می آورند.
در باستان شناسی روش های مختلفی بطور مستقل یا در ارتباط با یکدیگر برای نسبت دادن یک تاریخ به یک شی و در نتیجه تاریخگذاری یک واقعه یا دوره وجود دارد. معتبرترین روش تاریخگذاری، نسبت دادن یک تاریخ قطعی به یک واقعه براساس شواهد مکتوب است. یافتن سکه ها و الواح مکتوب که با استناد به آنها بتوان یک تاریخ قطعی یا یک محدوده مشخص زمانی را استنتاج کرد، از این جمله اند. اما احتمال یافتن چنین اسنادی همیشه و در همه جا، اگر نه غیرممکن، بسیار نا محتمل است، حتی برای دوران های تاریخی نیز یافتن اسناد مکتوب همواره قطعی نیست.
پس پژوهشگر سعی می کند با بررسی طبقه بندی یافته های مختلف در یک مکان و یافته های مشابه و در مکان های متفاوت به تقسیم بندی دوره های مختلف زمانی و تعیین توالی آنها بپردازد. اما این طبقه بندی، هنوز برای اظهار نظر درباره تقدم و تاخر زمانی این دوره ها کافی نیست. چنین اظهار نظری در مرحله بعدی و با استفاده از روشهایی مانند لایه نگاری امکانپذیر است. بدین منظور لایه های استقراری مختلفی که در منطقه محدودی روی یکدیگر قرار گرفته اند، مشخص می شوند و بدین ترتیب توالی زمانی تشکیل این لایه ها بدست می آید. این به معنای تهیه یک مقیاس زمانی نسبی (سالیابی نسبی) است. بسیاری از اشیا مادی مختلفی که بدست می آیند ممکن است دارای ارزش مادی بسیاری نباشند. اما منحصر بفرد بودن به انها ارزش غیرقابل انکاری در پژوهش های باستان شناسی می بخشد. دنبال کردن سیر زمانی با توجه به توالی لایه های استقراری در محل حفاری، فقط در صورتی که به دلایلی مانند پدیده های طبیعی، سیل، زلزله یا حفاریهای غیرمجاز، نظم لایه ها بهم خورده باشد، ناممکن خواهد بود. پس از لایه نگاری یک منطقه، مرحله بعدی بررسی روابط نواحی مختلف است. از این مرحله فرضیه هایی درباره یافته ها و منشا آنها ارائه می شود و سالیابی های نسبی محلی به یکدیگر مرتبط می شوند. مرحله آخر نسبت دادن یک تارخ مشخص (یا یک محدوده کوچک زمانی) به یافته هاست. در این مرحله باید یا به شواهد مکتوب توجه کرد یا با استفاده از روش های سالیابی به تعیین قدمت یافته ها پرداخت. توجه به شباهت های ظاهری و تزئینات اشیا یافته شده در مکانهای مختلف نیز می تواند مبنایی برای سالیابی نسبی باشد. همه مراحلی که ذکر شد جزو اصول نظری یک حفاری علمی هستند.
توجه ماخذ مطالب فوق از کتاب روش های سالیابی در باستانشناسی تالیف خانم مهندس فرانک بحرالعلومی می باشد.
آخرین نظرات