چکیده مطلب
دوران نوسنگی در پیش از تاریخ ایران / بخش 1
در نوشتار حاضر گروهی از محوطه های شاخص باستانی، که دوره اصلی فرهنگی در آنها معرف دوران نوسنگی ایران است معرفی می گردد. در جریان این تعاریف سعی گردیده تا بصورت مختصر اما مفید به ویژگیهای مستقل هردوره و هر محوطه نیز اشاره گردد. دوران نوسنگی ( تولید غذا ) : دوران تولید غذا […]
مشروح مطلب
در نوشتار حاضر گروهی از محوطه های شاخص باستانی، که دوره اصلی فرهنگی در آنها معرف دوران نوسنگی ایران است معرفی می گردد. در جریان این تعاریف سعی گردیده تا بصورت مختصر اما مفید به ویژگیهای مستقل هردوره و هر محوطه نیز اشاره گردد.
دوران نوسنگی ( تولید غذا ) :
دوران تولید غذا و شکل گیری نخستین روستاها یکی از مهمترین ادوار تاریخ فرهنگ انسان است که اصطلاحا دوره نوسنگی نامیده می شود. این دوره حد واسطی است بین دوره پیشین یعنی فراپارینه سنگی و دوره بعد که اصطلاحا آغاز شهرنشینی خوانده میشود. دوره نوسنگی در ایران از حدود 10000 ق.م. (12000سال پیش) آغاز گردیده و تا حدود 6000 سال پیش ادامه داشته است. از ویژگیهای این دوره تولید غذا از طریق کشت نباتات اعم از غلات و حبوبات و نگهداری دام بویژه بز و گوسفند و خوک است. در مرحلهای از این دوره انسان موفق به تولید و استفاده از سفال شد که از آن زمان به بعد دوره نوسنگی با سفال آغاز می شود. با در نظر گرفتن مسائل مرتبط با تولید غذا و استقرار می توان این دوره را به دو دوران کوتاهتر « استقرار موقت در کنار مزارع و استقرار دائم در روستاها» تقسیم نمود.
انگیزه ها و دلایل ارائه شده برای وقوع انقلاب نوسنگی :
– فرضیه روش کشف اتفاقی.
– فرضیه مناطق واحهای چایلد : براساس این فرضیه دگرگونی آب و هوا در اواخر دوره پارینه سنگی باعث خشکی دشتها و کاهش آب رودخانه ها و چشمه ها در خاور نزدیک شد. همین مسئله سبب شد انسان و حیوان و گیاه بدلیل نیازی که به آب و غذا داشتند در اطراف واحه ها ظاهر گردند و همین نزدیکی موجب بهبود روابط انسان و حیوان و گیاه شد این نظریه پس از حفاریهای بریدوود ارزش خود را از دست داد. زیرا چنین وضعیت اقلیمی بعد از یخبندانهای دوران چهارم زمین شناسی چندین بار رخ داد و چرا بشر در آن دوران نتوانست به اهلی گری بپردازد.
– فرضیه مناطق هسته ای بریدوود : بریدوود آغاز اهلی گری واقعی را در محیطهایی می داند که حیوانات و گیاهان متعدد و دارای قابلیت اهلی شدن در وضعیت وحشی خود در همان مناطق وجود داشتند. لذا امکان تولید خوراک در درون ممکن است. و خاور نزدیک را از مهمترین این مناطق هسته ای می داند. و انقلاب تولید غذا را نتیجه چند بعدی شدن فرهنگها و تخصص روز افزون جوامع بشری می داند.
– فرضیه توازن بینفورد : جوامع شکارگر و جمع آوری کننده غذا در اواخر پارینه سنگی جدید پس از انطباقهای نهایی با محیط زیست به یک ثبات نسبی جمعیتی رسیده بودند. بینفورد فرضیه خود را بر دو اساس گذاشته است :
1- تغییر در محیط زیست و آب و هوا می توانست باعث کم شدن تراکم مواد غذایی مورد استفاده این جوامع گردد.
2- تغییرات جمعیتی می توانست سطح جمعیت را نسبت به توانایی محیط تغییر دهد.
لذا تغییرات جمعیتی اهمیت زیادی در این روند داشته است و آنچه که موجب افزایش جمعیت در اواخر پلیوستسن شده است تجاوز گروهی به حریم گروه دیگر بوده است یعنی مناطقی که دارای محیط زیست غنی بوده بعنوان یک سیستم باز گیرنده عمل کرده است زمانی که براساس افزایش جمعیت دیگر این محیط زیست نتواند جوابگو باشد دو اتفاق می افتد یا مردم برای برآورد کردن مایحتاج زندگی خود به محیط فشار می آورند که نتیجه اش آغاز اهلی گری و تولید غذا خواهد بود یا اینکه منجر به مهاجرت گروهی از آنجا شده و به سیستم بسته تبدیل خواهد شد. در زاگرس و خاور نزدیک اتفاق اول یعنی فشار بر محیط و اهلیگری رخ داد.
– فرضیه طیف وسیع اقتصادی فلانری : در مرحله زارزین اقتصاد معیشتی چند بعدی می شود. بشر علاوه بر استفاده حیوانات بزرگ جثه و سایر فرآورده های دوره قبل به شکار جانوران بسیار کوچکتر مانند ماهی، حلزون، صدف، خرچنگ و … می پردازد. استفاده از آبیاری در روشهای کشت غلات بکار گرفته شد و بشر را از تهدید کشت دیم رهانید. استفاده وسیع از حیوانات و گیاهان نیاز به ذخیره سازی داشت که بشر را به نیم یکجانشینی هدایت نمود.
نوسنگی براساس طبقه بندی تکنولوژی ساخت ابزار به دو دوره تقسیم می شود :
1- نوسنگی قبل از سفال.
2- نوسنگی بعد از سفال.
نوسنگی بر اساس طبقه بندی نحوه معیشت نیز به دو دوره تقسیم می شود :
1- مرحله آغاز تولید غذا و استقرار موقت در روستاها.
2- مرحله تولید غذا و استقرار دائم در دهکده ها.
منطقه بندی محوطه های باستانی ایران :
براساس منطقه بندی ایران از دیدگاه مطالعات باستانشناسی پیشنهادی دکتر ملک
1- جنوبغرب ایران : خوزستان و دهلران
2- غرب ایران : کرمانشاه، ایلام
3- شمالغرب ایران : استانهای آ.شرقی، آ.غربی، اردبیل، زنجان
4- شمال ایران : گیلان، مازندران، گلستان
5- فلات مرکزی : استانهای قزوین، قم، تهران، سمنان، اصفهان
6- شمالشرق : استان خراسان شمالی
7- شرق ایران : استانهای خراسان رضوی و خراسان جنوبی
8- جنوبشرق ایران : استان سیستان و بلوچستان
9- جنوب ایران : استان هرمزگان حد فاصل بین دو استان بوشهر و سیستان بلوچستان
محوطه های نوسنگی ایران :
محوطه های باستانی منطقه 1 (جنوبغرب ایران : خوزستان و دهلران)
تپه علی کش :
موقعیت : دهلران
حفاری : در سال 1903 گوتیر و لامپر در جبهه شمالشرقی علی کش گمانه زنی کردند. در سالهای 1961 – 1963 میلادی فرانک هول و کنت فلانری در علی کش گمانه زنی کردند.
ضخامت آثار باستانی تپه 7 متر است. در علیکش سه دوره فرهنگی مشخص شد که از قدیم به جدید عبارتند از : دوره بزمرده، دوره علی کش و دوره محمدجعفر. هر یک از این دوره ها نیز به دو مرحله کوتاهتر تقسیم شده اند:
جدیدترین دوره لایه دو : محمدجعفر A1 جدیدتر
جدیدترین دوره لایه یک : محمدجعفر A2قدیمتر- اولین لایه سفالدار این محوطه- شامل سه گروه سفال:
1- سفال ساده یا صیقلی با خمیر به رنگ مسی 2- سفال دارای لعاب گلی غلیظ و صیقلی
3- سفال منقوش با نقوش هندسی زایل شونده و خمیر مسی. استفاده از پی سنگی
دومین دوره لایه دو : علی کش B1 جدیدتر- بقایای دیوارهای خشتی و خاکستر- فاقد پی
دومین دوره لایه یک : علی کش B2 قدیمتر-
قدیمترین دوره- لایه دو : بزمرده C1 جدیدتر
قدیمترین دوره- لایه یک : بزمرده C2 قدیمتر- رج اولیه دیوارهای یک اتاق و راهرویی که با قلوه سنگ فرش شده بود. فاقد پی. خشت بدون شاموت-
ویژگیها و مشخصات سفال تپه علی کش : بدین ترتیب 2 گونه سفالی که از دوره محمد جعفر تپه علی کش بدست آمده اند یعنی سفال محمدجعفر ساده و سفال محمدجعفر منقوش از قدیمترین سفالهای حوزه فرهنگی دهلران هستند. با خمیر نخودی و شاموت کاه. حرارت کم و پخت ناقص و ظروف دارای شکل و فرم ساده هستند.
سفال : طی کاوشهایی که در تپه های علیکش، سبز و موسیان انجام گرفت بیش از 30000 قطعه سفال ثبت شد که می توان آنها را بعنوان سفال حوزه فرهنگی دهلران با رعایت ترتیب تقدم و تاخر زمانی به 7 گروه اصلی زیر تقسیم کرد:
1- سفال جعفر ساده 2- سفال جعفر منقوش 3- سفال خزینه قرمز 4- سفال سوزیانای ساده نخودی
5- سفال سوزیانای سیاه روی نخودی 6- سفال مهمه قرمز روی قرمز 7- سفال قرمز بیات
ابزار سنگی تپه علی کش : سلاحها، خراشنده ها، سوراخ کننده ها، مته ها، تراشنده ها، تیغه ها، ریز تیغه ها، و اسکنه ها.
پیکرکها : از هر سه دوره تپه علی کش پیکرکهای گلی بدست آمد که در دوره های بزمرده و علی کش صرفا پیکرک حیوانی و در دوره محمد جعفر برای اولین بار در این محوطه پیکرک انسانی بدست آمد.
فلزکاری : تنها نمونه شی فلزی بدست آمده از تپه علی کش یک عدد حلقه مسی بود که با چکش کاری از مس طبیعی درست شده بود و در میان بقایای دوره علی کش بدست آمد.
گاهنگاری :
بزمرده 7500 الی 6750 ق.م.
علی کش 6750 تا 6000 ق.م.
محمد جعفر 6000 تا 5600 ق.م.
همزمانی و مشابهت آثار تپه علی کش با سایر محوطه ها :
1- بزمرده با زاوی شمی، کریم شهیر آسیاب و گنج دره همزمان بوده است.
2- فلیپ اسمیت آسیاب و گنجدره را با بزمرده و علیکش همزمان می داند.
3- علی کش با دوره قبل از سفال دهکده جارمو در شمال عراق و گوران واقع در لرستان همزمان است.
4- محمدجعفر با دوره دارای سفال جارمو در شمال عراق و حاجی فیروز در دره سولدوز همزمان است.
تپه سبز :
موقعیت : در 7.5 کیلومتری جنوبغربی دهلران و 16 کیلومتری شمالغرب تپه علی کش واقع شده است.
حفاری : در 1961 بررسی گردید و در سال 1963 فرانک هول و کنت فلانری در علی کش گمانه زنی کردند.
لایه نگاری : تپه سبز دارای 4 دوره فرهنگی و 10 لایه می باشد :
چهارمین و جدیدترین دوره : دوره بیات(طبقه A) با سه لایه (A1- A2- A3)
سومین دوره : دوره مهمه(طبقه B) با سه لایه (B1- B2- B3)
دومین دوره : دوره خزینه(طبقه C) با سه لایه (C1- C2- C3)
قدیمترین دوره : دوره سبز (طبقه D) با یک لایه
دوره سبز : فاقد معماری، بیشترین دستاورد این طبقه سفال بود شامل سفال از نوع سفال ساده نخودی رنگ سوزیانا، سفال منقوش سیاه بر روی نخودی نگ سوزیانا، از نوع سوزیانا الف.
دوره خزینه :
C3 : کهنترین اثر معماری تپه سبز در این لایه بود دیواری با خشتهای سفید رنگ بر روی پی قلوه سنگی. و کهنترین اثر سبدی که به روش فیتیله ای در دهلران بافته شده بود.
C2 : آوار دیوارهایی که با خشتهای خشک شده در آفتاب ساخته شده بودند. هیچ اثر معماری مشخصی از این لایه بدست نیامد.
C1 : قسمتی از رج اول پی یک دیوار که با قلوه سنگهای رودخانه ای ساخته شده بود.
دوره مهمه :
B3 : در این لایه 5 مرحله ساختمانی دیده شد با بهترین نمونه های خشت بدون شاموت، پیهای تخته سنگی، و دیوارهایی با چینه بدون شاموت.
B2 : سر یک سنجاق مسی بعنوان تنها شی مسی بدست آمده از تپه سبز. دیواری با دو اندازه از خشت های بدون شاموت.
B1: در این لایه توده فشردهای از آوار با خشتهای بدون شاموت وجود داشت.
دوره بیات : 95% سفال دوره بیات از نوع سوزیانای ساده و سوزیانای نخودی با نقوش سیاهرنگ بود. سفال جدیدی در این دوره مطرح شد که آنرا سفال قرمز بیات می نامند. علاوه بر این سه نوع سفال جدید دیگر هم از مرحله بیات بدست آمده است :
1- سفال با نقوش ظریف سیاهرنگ بر روی زمینه مسی 2- منقوش دورنگ 3- سفال سیاه داغدار.
A3 : سه مرحله مشخص ساختمانی در این دوره وجود داشت.
A2 : بقایای پاره دیوار با خشتهای سفید بدون شاموت.
A1 : آوار قسمتهای ساختمانی به رنگ قرمز متمایل به نخودی.
همزمانی و مشابهت آثار تپه سبز با سایر محوطه ها :
1- خزینه : آثار سفالی فرهنگ خزینه در تپه سفید بدست آمده است.
2- مهمه : آثار سفال فرهنگ مهمه در تپه موسیان بدست آمده است.
2- مهمه : تپه اشرفآباد در مرحله فرهنگ مهمه دهکده کوچکی داشت.
تپه موسیان :
موقعیت : در جنوبشرقی دهلران در یک کیلومتری غرب رودخانه دوایریچ و به فاصله 2.5 کیلومتری شرق تپه علی کش واقع شده است.
حفاری : در 1903 گوتیر و لامپر برای مدت سه ماه در این محل حفاری نمودند. در سال 1963 فرانک هول و کنت فلانری در موسیان گمانه زنی کردند.
از جمله آثار بدست آمده از این تپه 849 قطعه سفال متعلق به فرهنگ مهمه بود. سفال نخودی با نقوش سیاه و سفال منقوش با نقوش ردیف بزها و انسانهای درحال رقص وجود داشت.
تپه اشرف آباد :
موقعیت : در 1.5 کیلومتری شمالغرب تپه سبز و در یک کیلومتری شرق رودخانه مهمه در دهلران واقع شده است.
حفاری : در سال 1963 توسط هیئت کاوشگر در تپه علی کش گمانه آزمایشی حفر شد.
در مرحله فرهنگ مهمه در این محل دهکده کوچکی قرار داشت. سفال سوزیانای نخودی با نقوش سیاهرنگ که تزئینات آنرا ردیف بزها و انسانهای درحال رقص تشکیل می داد. و قطعاتی از سفال قرمز با نقوش قرمز شاخصه فرهنگ مهمه ارتباط محل را با لایه های B1 ، B2، B3، تپه سبز (فرهنگ مهمه) نشان می داد.
تپه سفید :
موقعیت : در دهلران واقع شده است
حفاری : در 1961 بررسی شد و در 69- 1968 بعلت خاکبرداری برای راه سازی ناپدید شده بود.
در بررسی 1961 تعدادی قطعات سفال معرف دوره خزینه از این تپه جمع آوری شد.
چغا سفید :
موقعیت : در دهلران واقع است
حفاری : گمانهای آزمایشی در 1963 در این تپه حفر شد.
تپه خزینه
موقعیت : در یک کیلومتری رودخانه دوایریچ در منطقه دهلران واقع شده است.
حفاری : برای اولین بار در 1903 توسط گوتیر و لامپر گمانهای آزمایشی در این تپه حفر شد.
تپه فروخ آباد (تپه فخرآباد)
موقعیت : در کنار رودخانه مهمه در دهلران واقع شده است.
حفاری : برای اولین بار در 1903 توسط گوتیر و لامپر گمانهای آزمایشی در این تپه حفر شد.
سابقه کاوشهای باستانشناسی در شوش :
در سال 1850 ویلیام کنت لوفتوس به شوش مسافرت نمود و آثار باستانی آنجا را مورد بررسی قرار داد و در زمستان سال بعد حفاری در بخشهایی از تپه شوش را آغاز نمود. پس از یک وقفه نسبتا طولانی در سال 1884 میلادی مارسل دیولافوا و همسر او ژان دیولافوا در قسمت آپادانای شوش حفاری نمودند. در سال 1895 میلادی ناصرالدین شاه امتیاز انحصار کاوش در تمام ایران را به دولت فرانسه واگذار نمود و ژاک دو مورگان بعنوان سرپرست هیات باستانشناسی فرانسه در ایران عملیات حفاری در شوش را آغاز نمود.
جعفرآباد :
موقعیت : در 7 کیلومتری شوش و در کنار رودخانه شائور و جاده اندیمشک- اهواز واقع شده است.
حفاری : برای اولین بار در 1903 گمانهای آزمایشی در این تپه حفر شد. در سال 1930 رولاند دومنکم و در سال 1934 لوبرتون گمانهای در آن حفر کردند. در فاصله سالهای بین 74- 1969 خانم ژنویو دلفوس در کنار گمانه لوبرتون گمانهای را حفر کرد.
دارای سه دوره فرهنگی، پنج دوره معماری، و شش لایه استقراری است.
دوره III : آثار لایه های 3L تا 3a و لایه های 2 و 1 معرف دوره جعفرآباد III هستند. بین بقایای جعفرآباد IIو جعفرآباد III قشری از آوار دیوارهای خشتی به ضخامت 50 تا 70 سانتیمتر وجود دارد.
دوره II : شامل لایه 3 می باشد که خود این لایه به 14 لایه کوچکتر تقسیم شده است. که با حروف الفبای لاتین از a تا n مشخص شده اند. لایه های 3m و 3n معرف دوره جعفرآباد II هستند.
لایه 4 دارای تغییراتی در معماری است.
لایه 5 خود به دو دوره a , b تقسیم می شود.
دوره I : شامل سه لایه 6، 5 و 4 است که لایه 6 مستقیما روی خاک بکر قرار دارد.
معماری : دیوارهای واحد ساختمانی دوره I با چینه و خشت ساخته شده بودند.
لایه 6 : دیوار واحدهای ساختمانی با چینه ساخته شده بودند.
لایه 5 (a , b) : دیوار واحدهای ساختمانی با چینه ساخته شده بودند. واحدهای ساختمانی بسیار نزدیک بهم بودند بطوری که فضای خالی بین آنها بسیار کم بود.
لایه 4 : اکثر دیوارها با قرار دادن سه ردیف خشت در کنار هم ساخته شده بودند. و به همین دلیل اکثر دیوارها ضخیم بودند.
لایه های 3m و 3n : بقایای این لایه ها علاوه بر آوار دیوارهای خشتی قسمتهای کوچکی از کف بخشهایی از واحدهای ساختمانی را هم شامل می شد که با خشت فرش شده بودند. بقایای دو واحد ساختمانی کوچک مدور نیز مشخص شدند که دیوار آنها خشت چینی بود.
لایه های 3L تا 3a و لایه های 2 و 1: قسمتهایی از پاره دیوارهای بیارتباط که با خشت ساخته شده بودند.
سفال : در سال 1957 لوبرتون مقاله ای را چاپ و منتشر کرد که اساس مطالعات او را حفر گمانه هایی در تپه های جعفرآباد، جوی، بندبال، بوهلان تشکیل می داد. در این مقاله با مقایسه سفالهای بدست آمده از آن گمانه ها مجموع سفالهای خوزستان را به 5 گروه طبقه بندی کرد و با استفاده از پیشوند کلمه سوزیانا از قدیم به جدید آنها را با حروف الفبای لاتین a, b, c, d, e مشخص نمود. گروه سوزیانا e را بصورت شوش I یا نخستین سبک نیز می شناسند. از این 5 گروه تنها e و c و a در تپه جعفرآباد و دو گروه دیگر در تپه های جوی bو بندبال، بوهلان d شناسایی شدند.
مشخصات سفال سوزیانا : دست ساز با شاموت شن و شن نرم. فرم ظروف ساده و عبارت بودند از کاسه های ساده و گود و بشقاب و لیوان. با لعاب گلی غلیظ. تزئین رنگ سیاه با نقوش مختلف.
سوزیانا A [از 5600 الی 5200 ق.م.]
کاسه های ساده ولی وانهایی با نقوش سبدی و نقوش ساده هندسی منفی تزئین شده. منحصرا در میان آثار طبقات معرف دوره جعفرآباد I (لایه های 6 الی 4) بدست آمد.
سوزیانا B [از 5200 الی 4300 ق.م.]
تفاوت این گروه با گروه قبلی در تنوع فرم ظروف است. نقوش تزئینی همانند قبل اما نقوش هندسی کنده بکلی منسوخ شده است. (فقط در تپه جوی بدست آمدند)
سوزیانا C [از 4300 الی 4000 ق.م.]
این گروه معرف دوره جعفرآباد II(لایه های 3m و 3n) است. از ویژگیهای این گروه علاوه بر ساده بودن آنها کاسه هایی با لعاب گلی غلیظ قهوه ای رنگ و لیوانهای با لعاب گلی غلیظ نخودی رنگ هستند. برای نخستین بار ردیف نقش حیوان و انسان نیز بر روی ظروف ظاهر شده است.
سوزیانا D [از 4000 الی 3800 ق.م.]
بدست آمده از طبقات استقراری بالای تپه های بندبال و بوهلان. کف ظروف تخت یا مقعر. نقوش تزئینی ساده هستند ولی شباهت زیادی به شوش I دارند.
سوزیانا E [از 3800 الی 3500 ق.م.]
یا شوش I (شوش الف/ شوش A) سفال این گروه خود به دو گروه کوچکتر قرمز ساده و نخودی منقوش تقسیم می شوند. (بدست آمده در لایه های 3L تا 3a و لایه های 2 و 1و از طبقات زیرین آکروپل شوش طبقات 27 الی 25 )
شوش B (3500 الی 3100 ق.م.) شوش C (3100 الی 2900 ق.م.) عیلام (2750 ق.م.)
همزمانی و مشابهت آثار جعفرآباد با سایر محوطه ها :
1- لایه 10 بندبال معرف دورهای است که با دوره جعفرآباد III همزمان است.
تپه جوی :
موقعیت : در شمال تپه جعفرآباد و در سمت راست جاده اندیمشک- اهواز به فاصله کمی از رودخانه شائور قرار دارد.
حفاری : نخستین بار در اواخر 1934 گمانه های آزمایشی در آن حفر شد. در اوایل 1935 گمانه دیگری حفر شد. در بین سالهای 54- 1935 حفاریها توسط لوبرتون ادامه یافت. در 1975 سرانجام خاکبکر مشخص گردید.
دارای 17 لایه استقراری و لایه 18 روی سطح خاک بکر بود.
تپه بندبال :
موقعیت : در شمال تپه جعفرآباد و در شمالشرق تپه جوی در سمت چپ جاده اندیمشک- اهواز واقع است.
حفاری : نخستین بار در 1935 و آخرین بار در 1977 حفاری گردید. لایه 10 بندبال معرف دوره ای است که با دوره جعفرآباد III همزمان است.
شوش :
آکروپل شوش = سفال سوزیانا e. سفالهای بدست آمده از لایه های 27 الی 25 را می توان به دو گروه اصلی تقسیم نمود که عبارتند از : 1- سفالهایی به رنگ روشن (کرم یا نخودی) با نقوش تزئینی به رنگ سیاه 2- سفال قرمز رنگ برای ظروف کاسه، بشقاب، لیوان، و سبوهایی با گردن کوتاه. از لایه 24 از مقدار سفالهای منقوش و سفال قرمز بطور چشمگیری کاسته می شود.
چغابنوت :
موقعیت : در 6 کیلومتری غرب چغامیش واقع شده است.
حفاری : هلن ج. کنتور در سال 77-1976 گمانهای آزمایشی حفر نمود. در سال 78- 1977 نیز توسط هیئت کاوش چغامیش مجددا حفاری گردید.
نتایج حاصل از کاوش در چغابنوت در جهت روشنتر شدن ادوار مختلف سوزیانا بسیار موثر بود. دوره بندی آثار بدست آمده از چغابنوت :
3- دوره سوزیانای جدید (اوائل هزاره چهارم ق.م.)
2- دوره سوزیانای میانه 3 (حدود 4000 ق.م)
1- دوره سوزیانای عتیق 1 و شکل گیری سوزیانا
دوره سوزیانای میانه 3 (حدود 4000 ق.م) : بقایای چند محوطه دایرهای شکل مشخص شد که کاربرد واقعی آنها مشخص نشده است.
سفال چغابنوت : بیشترین سفال بدست آمده متعلق به دوره سوزیانا میانه بود. در طیفی از سفال استاندارد نخودی رنگ سوزیانا تا انواع رنگهای قرمز.
سفال مشخصه چغابنوت عتیق سفالهای منقوش داغدار هستند که از سفالهای منقوش داغدار سوزیانا عتیق چغامیش ابتدایی ترند. در چغابنوت نوعی سفال بدست آمده است که مانند آنها در مجموعه سفالهای سوزیانا عتیق چغامیش وجود ندارد. از آن جمله سفال موسوم به عکس برگردان می باشد. از آنجائیکه این نوع سفالها از کهنترین انواع سفال شناخته شده در چغامیش (سوزیانا عتیق) قدیمیتر هستند نام دوره ای را که این سفال معرفی می کنند دوره شکلگیری سوزیانا پیشنهاد کرده اند.
چغامیش :
حفاری : در سال 1961 دلوگاز با همکاری هلن کنتور حفاری نمودند. و این حفاری 12 فصل تا 1976 طول کشید و در سال 1977 فقط مطالعه گردید. در سال 1996 عباس علیزاده گزارش 5 فصل اول را چاپ نمود.
سفال سوزیانا جدید چغامیش : سفال سوزیانا جدید به دو گروه اصلی 1- نخودی 2- نارنجی قرمز تقسیم شده اند. علاوه بر این دو گروه دو نوع سفال دیگر نیز در مجموعه سفال سوزیانا جدید وجود داشتند الف- سفال خاکستری داغدار ب- سفال قرمز با نقوش سیاه.
سفال نخودی دارای شاموت شن نرم است- دست ساز- دارای لعاب گلی غلیظ و یا رقیق بوده اند.
از نقطه نظر فرم و شکل ظروف سفالی سوزیانا جدید به گروههای کلی تقسیم شدهاند :
1- کاسه ها و بشقابهای کوچک که بعضی از آنها دارای نقوش بسیار ساده ای هستند.
2- کاسه های مقعر با کف حلقوی و نقوش ساده هندسی
3- کاسه ها و فنجانهای ساده با بدنه مقعر
4- ساغرهای کوچک با کف تخت یا پایه ای کوتاه و عناصر نقشی ساده
5- لیوان استوانه ای
6- سبوهای دارای زاویه نزدیک کف
7- سبوهای کوچک منقوش با گردن کوتاه متمایل به خارج
8- کوزه های کوتاه پخ
سفال سوزیانا میانه چغامیش : این سفالها نیز به دو گروه اصلی تقسیم می شود 1- نخودی 2- قرمز قهوه ای .
سفال نخودی بنوبه خود به زیرگروههای ذیل تقسیم می شود :
الف- سفال نخودی استاندارد : خمیر سفال در طیفی از زرد تا نخودی قرار دارد شاموت آن شن و سفال دست ساز است. فاقد لعاب و دارای نقوش سیاهرنگ.
ب- سفال نخودی ظریف : شاموت شن نرم و خمیر خوب ورز داده شده بیشتر ظروف کوچک از این گروه هستند.
ج- سفال نخودی شنی : شاموت شن و شن نرم ضخامت این نوع سفالها بیش از نوع استاندارد و ظریف است.
د- سفال نخودی با شاموت گیاهی : درصد بسیار کمی هستند و ضخامت بیشتری دارند.
سفال قرمز نیز بنوبه خود به زیرگروههای ذیل تقسیم می شود :
الف- سفال قرمز ساده : شاموت شن نرم و ذرات میکا رنگ در طیف قرمز تا نارنجی
ب- سفال قرمز با لعاب گلی رقیق قرمز : داخل و خارج این ظروف با لعاب گلی رقیق قرمز پوشش داده شده است.
ج- سفال قرمز با لعاب گلی غلیظ نخودی رنگ : گاها دارای لعاب گلی غلیظ نخودی دارند.
دو نوع دیگر سفال سوزیانا میانه :
1- سفال دارای پوشش بسیار نازک سفید رنگ
2- سفال خاکستری
سفال سوزیانا میانه از نظر شکل و فرم :
1- ظروف با دهانه گشاد یا باز
الف- فنجان و لیوانهای بسیار ساده معروف به پوست تخم مرغی
ب- کاسه ها و فنجانهای ظریف منقوش
ج- ملاقه های ساده و منقوش با دسته های بلند
د- کاسه های منقوش و یا ساده گود و یا معمولی
ه- لگنچه ها و لگنها که در لبه خارجی بعضی از آنها یک ردیف نقوش ساده هندسی کشیده شده است.
و- خمره های دهان گشاد با گردن کوتاه و لبه کشیده
ز- درپوشها که در مرکز دو نمونه از آنها سوراخی وجود داشت
2- ظروف با دهانه باریک یا تنگ
الف- سبوهای کوچک ساده با گردن کوتاه و لبه بیرون برگشته
ب- سبو معمولی با گردن متمایل به خارج
ج- سبو کوچک با زاویه ای در ناحیه شانه و گردن کوتاه و لبه به خارج برگشته
د- سبوهای پخ با گردن کوتاه و لبه به خارج برگشته
ه- کوزه های با گردن کوتاه
و- کوزه با گردن کوتاه متمایل به داخل و لبه باریک و کشیده
ز- کوزه با گردن بسیار کوتاه
ح- کوزه و سبوهایی با گردن استوانه ای
ط- کوزه هایی با گردن معمولی
3- ظروف قرمز
الف- کاسه های ساده با لعاب گلی رقیق قرمز رنگ
ب- سبوها و کوزه های ساده با لعاب گلی رقیق قرمز یا لعاب گلی غلیظ نخودی رنگ
ج- سبوهای ساده با گردن کوتاه و دسته های کوچک سوراخدار روی شانه
سفال سوزیانا قدیم از نظر شکل و فرم :
یک از ویژگی های سفال سوزیانا قدیم شاموت گیاهی آنهاست.
الف- انواع کاسه های منقوش که داخل بعضی از آنها با رنگ سیاه نقاشی شده است.
ب- بشقابهای منقوش که در هر دو سطح بشقاب با نقوش هندسی و با رنگ سیاه تزئین شده است.
ج- ملاقه های ساده و منقوش دسته بلند و متوسط
د- ساغرها
ه- سبوهای کوچک با نقوش ساده هندسی تزئینی بر سطح خارجی
و- ظروف به شکل های شکل با رنگ سیاه و عناصر نقشی هندسی ساده که روی آنها تزئین شده است
ز- فنجانهای ساده و منقوش
ح- سفالهای خشن به شکل کاسه های زنگ شکل
ط- لگنچه های بیضی شکل
ی- کوزه های باگردن کوتاه و دهانه تنگ
اکثر سفالهای منقوش سوزیانا قدیم چغامیش دارای علامت ویژه سفالگر هستند.
سفال سوزیانای عتیق :
براساس شاموت به سه گروه اصلی : 1- گیاهی 2- شنی 3- شن نرم تقسیم میشود. این سفال دست ساز و حرارت ناکافی.
1- سفالهای صیقلی با شاموت گیاهی (سفال سبک و پوک) دارای سطح بسیار صاف- یکی دیگر از ویژگیهای این نوع سفال طریقه ساخت آنهاست این سفالها را با روش لایه لایه ای ساخته اند. این روش مانند روش فیتیله ای است با این تفاوت که پهنای فیتیله ها بسیار زیاد است. این نوع سفال در هرسه مرحله سوزیانا عتیق وجود داشته و به همین علت یکی از شاخصه های اصلی سفال سوزیانا عتیق است.
2- سفال خشن با شاموت گیاهی
3- سفال استاندارد با شاموت گیاهی- این نوع سفال متخلخلتر و پوکتر از سایر سفالهاست.
4- سفال ظریف با لعاب گلی غلیظ قرمز رنگ
5- سفال با شاموت گیاهی دارای نوارهای قرمز رنگ
6- سفال منقوش داغدار با شاموت گیاهی
7- سفال منقوش مات
8- سفال خشن
9- سفال با خطوط نزدیک بهم
کهنترین دوره شناخته شده سوزیانا در چغامیش مرحله 1 سوزیانا عتیق است که شاخصه آن سفال منقوش داغدار با شاموت گیاهی است.
سفال با شاموت گیاهی دارای نوارهای قرمز رنگ شاخصه مرحله 2 سوزیانا عتیق است
سفال با خطوط نزدیک بهم شاخصه مرحله 3 سوزیانا عتیق است
محوطه های باستانی منطقه 4 (شمال ایران : گیلان و مازندران و گلستان)
غار کمربند :
موقعیت : در 8 کیلومتری شهرستان بهشهر و 6 کیلومتری ساحل دریای خزر قرار دارد.
حفاری : در 1949 (1328) نخستین بار استنلی کون گمانهای را حفر نمود.
گاهنگاری : این غار 28 لایه 20 سانتیمتری دارد.
لایه 1 : لایه مخلوط آثار
لایه 10 الی 2 : دوره نوسنگی
لایه 18 الی 11 : شکارگران دوره فراپارینه سنگی که غزال شکار می کردند.
لایه 27 الی 19 : شکارگران دوره فراپارینه سنگی که فک دریایی شکار می کردند.
لایه 28 : خاک بکر
آثار دوره فراپارینه سنگی و نوسنگی :
لایه های ششم الی سوم معرف نوسنگی باسفال غار کمربند بود.
سفال : سفال کمربند از نوع پوک و ترد هستند و با دست ساخته شده و دارای شاموت گیاهی بسیار زیاد است. سطح ظروف را با محلولی رقیق از گل اخری پوشش داده و سپس آنرا کاملا صیقلی کردهاند. سفالها در حرارت کمی پخته شده بهمین دلیل مغز سفالها تیره است. سفالهای کمربند را میتوان جزو سفالهای ابتدایی دسته بندی نمود.
ابزارسنگی : ابزار اغلب از جنس سنگ چخماق هستند.
گاهنگاری : آثار بدست آمده از غار کمربند معرف چهار دوره فرهنگی هستند که به گفته کارلتون کون از قدیم به جدید عبارتند از :
4- نوسنگی باسفال 5330 ق.م.
3- نوسنگی بدون سفال 5840 ق.م.
2- فراپارینه سنگی شکارگران غزال 6620 ق.م.
1- فراپارینه سنگی شکارگران فک 9530 ق.م.
غار هاتو (هوتو) :
موقعیت : یکصد متر بالاتر از کمربند واقع شده است.
حفاری : نخستین بار توسط استنلی کون در 1951 حفاری گردید.
سفال هاتو دست ساز و دارای شاموت گیاهی بود. و به انواع مختلفی تقسیم شده بود که به ترتیب قدمت عبارتند از :
الف- سفالهای ساده از نوع سفال نرم و پوک و سبک شبیه سفالهای غار کمربند.
ب- سفال قرمز داغدار
ج- سفال ظریف با نقوش ساده هندسی خطی
د- سفال منقوش با نقوش هندسی و مسبک گیاهی و حیوانی که با رنگ سیاه روی زمینه قرمز کشیده شده بودند.
محوطه های باستانی منطقه 5 (فلات مرکزی : استانهای قزوین، قم، تهران، سمنان، اصفهان)
تپه زاغه :
موقعیت : دشت قزوین
حفاری : از 1349 حفاری زاغه توسط دانشگاه تهران آغاز شد
معماری : چینه و خشت جزو مصالح اصلی بود. از سنگ فقط در یک مورد برای شالوده دیوار استفاده شده است. شاموت چینه ها و خشتها گیاهی بود که گاهی نیز دارای ناخالصی شن بود. خشتها را بدون استفاده از قالب با دست میساختند. خشتها دارای فرورفتگیهایی برای حمل آسان و دارای شیارهایی برای نگهداری ملاط بودند. دیوارهای جداکننده مسقف و غیر مسقف و دیوارهایی که تیرچوبی روی آنها قرار نمیگرفت از چینه ساخته میشدند. سطح دیوارها و کف برخی از قسمتها را با اندود کاهگل اندود میکردند. دربرخی موارد روی اندود را رنگ آمیزی میکردند. نقوش تزئینی دیوارها را عناصر هندسی تشکیل می داد. رنگهای قرمز و سیاه و زرد و سفید مورد استفاده بود و در برخی موارد برای تزئین دیوارها از نصب قطعات سفال منقوش استفاده می کردند.
منازل مسکونی بصورت مستقل از هم نبودند بلکه هرخانه با خانه های مجاور دیوار مشترک داشت. در ورودی اصلی هر خانه به کوچه باز می شد که آنهم به میدان روستا منتهی میشد. پلان منازل مستطیل شکل بود.
جهت خانه های زاغه شمالشرقی به جنوبغربی یا بالعکس بود چراکه در دشت قزوین همیشه یکی از بادهای راز که باد گرم کویری است و در تابستان با گرد و خاک بسیار زیادی همراه است و جهت وزش آن جنوب شرق به شمالغرب است و باد مه که باد سردی است از شمالغرب به جنوبشرق می وزد یعنی در جهت خلاف باد راز جریان دارد. فقط یک خانه در زاغه وجود داشت که در آن به سمت شمالغرب یعنی مسیر باد مه باز میشد که در آن خانه هم یک دیوار چینه ای بادشکن ساخته بودند.
دیوارچینی خشتی به روش قفل و بست بود و دیوارچینی چینه ای به روش رگه چینی بود. احتمالا برای پوشش سقفهای مسطح از تیرهای چوبی استفاده می کردند. بطور کلی هرخانه دارای دو قسمت متمایز مسقف و غیرمسقف بود.
سفال : سفال زاغه به دو گروه الف- سفال زاغه ب- سفال چشمه علی تقسیم شده است که سفال زاغه نیز خود به چند زیرمجموعه تقسیم می شود :
الف- سفال نوع زاغه : بدون استثنا دست ساز و دارای شاموت گیاهی است. گاهی خمیر سفال دارای ناخالصی شن نرم بوده است. و بخوبی ورز داده نشده و در کوره هایی که حرارت آن بخوبی کنترل نشده پخته شده است. گاهی به دلیل حرارت زیاد سفالها به رنگ سبز تیره درآمده است. رایجترین شکلها عبارت بودند از : کاسه ها و لیوانهای ساده، کماجدان های دارای بدنه کوتاه و کف تخت. سطح سفال نوع زاغه را ابتدا با لعاب گلی غلیظ و یا با روش دست مرطوب پوشش می دادند و سپس سطوح داخل و خارج آنرا صیقل می دادند. سفال نوع زاغه براساس ویژگیهای ظاهری می توان به سه گروه عمده 1- ساده 2- منقوش 3- استاندارد زاغه تقسیم کرد.
1- سفال ساده نوع زاغه : کاسه های ساده و کماجدانها و سبوها تشکیل می دهند. سطوح خارجی و داخلی این نوع سفالها را با روش دست مرطوب لعاب داده سپس روی لعاب را کاملا صیقل می دادند. ناخالصی شنی خمیر سفالها بیش از انواع دیگر سفال زاغه بود.
2- سفال منقوش نوع زاغه : عناصر نقشی با محلول گل اخری کشیده می شدند، که پس از حرارت دادن به رنگ قرمز تیره چرک درمی آمدند. عناصر نقشی منحصرا نقوش هندسی ساده تشکیل می دادند. در اواخر دوره استقرار در زاغه سفالگران به تقلید از نقوش هندسی سفالهای نوع چشمه علی پرداختند. در دو مورد نیز سفالگران زاغه از نقوش مسبک حیوانی سفالهای نوع چشمه علی تقلید کرده اند که از استثناهای سفال نوع زاغه بشمار می رود.
3- سفال استاندارد نوع زاغه : این سفال قبلا با نام تگرگی معرفی شده بود که بعدا به نام استاندارد زاغه اصلاح گردید. این سفال تاکنون بجز زاغه از هیچ محوطه دیگری بدست نیامده است. ساخت و خمیر و شاموت و حرارت همانند سفال منقوش نوع زاغه است. تنها تفاوت در پوشش سطح خارجی است که با بی سلیقگی انجام گرفته است. سفالگر پس از شکل دادن ظرف را در لایه از شن غلطانیده که نتیجتا سطح آن زبر و آجدار گردیده است.
تاکنون اثری از کوره سفالگری در زاغه بدست نیامده اما وجود جوش کوره بسیار زیاد نشانگر تولید سفالها در همین منطقه است.
سفال نوع چشمه علی : از طبقه استقراری VIII تا زمان ترک محل این نوع سفال مخلوط و در کنار سفال نوع زاغه بدست آمده است. سفال چشمه علی دستساز با شاموت گیاهی یا شن نرم و پودر شن هستند. متداولترین شکل کاسه های گرد با کف مقعر و لبه باریک شده است. ابتدا سطح سفال را با لعاب گلی غلیظ می پوشانیدند و سپس آنرا جلا می دادند. ظروف سفالی تزئینی را با نقوش متشکل از عناصر نقشی هندسی یا مسبک حیوانی و گیاهی تزئین می کردند. برخلاف سفال نوع زاغه در سفال نوع چشمه علی نقوش با دقت و مهارت زیادی کشیده می شد. از سفال نوع چشمه علی حتی یک نمونه جوش کوره بدست نیامد و بنظر می رسد که یک سفال وارداتی بوده باشد.
اشیا : از اشیا گلی میتوان به سردوکها اشاره نمود و از اشیا سنگی میتوان پاشنه درها را نام برد. مهره های کوچک تزئینی هم وجود داشت از جنس سنگ سفید، مرمر، لاجورد و فیروزه. ابزارهای سنگی را معمولا از سنگ چخماق تولید می کردند.
بیشتر اشیا استخوانی را درفشها و سوراخکن ها تشکیل می دادند.
از اشیا فلزی می توان به اشیا مسی چکش کاری شده اشاره نمود.
دو نوع گور وجود داشت گورهای ثابت و گورها مضطرب. اجساد در کف خانه ها و معابر دفن شده بودند و هیچگونه پوششی نداشتند به استثنا یک کودک اما همه اجساد یک لایه گل اخرا داشتند.
گاهنگاری : تاریخ تقریبی 6470 الی 5525 ق.م. پیشنهاد میگردد.
همزمانی و مشابهت آثار تپه زاغه با سایر محوطه ها :
1- سفال نوع چشمه علی در میان سفالهای تپه زاغه بدست آمده است.
تپه سیلک :
موقعیت : حومه شهر کاشان
حفاری : گیریشمن در 1312 در تپه جنوبی و در 1316 در تپه شمالی حفاری نمود.
تپه شمالی سیلک : دارای دو دوره فرهنگی است :
دوره دوم (سیلک II) متشکل از 3 لایه است. سیلک II1 قدیمتر و سیلک II3جدیدتر
دوره قدیمتر (سیلک I) متشکل از 5 لایه استقراری است. سیلک I1 قدیمتر و سیلک I5جدیدتر
تپه جنوبی نیز دو دوره دارد :
دوره جدیدتر : سیلک IV
دوره قدیمتر : سیلک III – متشکل از 8 لایه
دو قبرستان سیلک :
قبرستان B همزمان با عصرآهن III (دربرگیرنده فرهنگ ماد)
قبرستان A
معماری :
(سیلک I) : نخستین ساکنان سیلک، در سیلک I1 در خانه هایی از نی یا شاخه درختان زندگی می کردند. اما از سیلک I2 به بعد پارههای دیوار که از چینه ساخته شده بودند وجود داشت.
(سیلک II) : در دوره دوم سیلک ساختار دیوارها خشتی بود البته خشتها دستساز بودند و اثر فرورفتگی انگشت در خشتها دیده می شد که برای نفوذ ملاط بود. علاوه بر کاه تکه های کوچک زغال نیز به شاموت اضافه شده بود. پیچینی دیوارهای خشتی نیز از همان خشتها بود. خشتها را با روش قفل و بست متصل میکردند.
(سیلک III) : ویژگیهای معماری سیلک III استفاده از خشتهای قالبی در ساختن دیوارها است.
سفال : انواع سفال سیلک I عبارتند از :
هر چهار نوع سفال سیلک دست ساز و دارای شاموت گیاهی هستند خمیر سفال بعلت داشتن ناخالصی شنی خشن است. سطح اکثر سفالها با دست مرطوب لعاب داده شده و سپس صیقل شده اند. صیقل سطح داخلی بهتر است و حرارت در داخل کوره ها کنترل نمیشده است.
1- سفال روشن با نقوش سیاه : متداولترین شکل فنجانها و پیاله های بزرگ و کاسه هایی با کف کوچک و لبه کشیده و باریک شده هستند. برای ایستایی برخی حلقه های سفالی داشتند و برخی پایه های کوتاه. لعاب سطحی به رنگ روشن با نقوش به رنگ سیاه بود. در اواخر رنگ نقوش به قهوه ای تیره تبدیل شد. در لایه های سیلک I1 وI2 فقط سطح داخلی سفالها را تزئین می کردند. از لایه I3 به بالا تزئین هر دو سطح انجام می گرفت. از همین لایه I3 به بعد نقوش موسوم به نقوش نردبانی نیز به مجموعه نقوش اضافه شد.
2- سفال قرمز منقوش : خمیر دارای ناخالصی کمتر و دیواره ظریفتر هستند سفال قرمز منقوش دارای لعاب گلی غلیظ قرمز تیره رنگی هست و صیقل نشده اند. این نوع سفال در کورهای با حرارت بهتر پخته شده بنابراین دارای مغز سیاه نیست. از لایه سیلک I3 رنگ لعاب کمی براقتر می شود و از لایه I4 بخاطر حرارت مناسب دیگر سطح سفال دارای لکه های تیره رنگی که قبلا وجود داشت نیست. بعضی کاسه های این نوع سفال در بدنه و نزدیک کف دارای زاویه هستند. از لایه I4 کاسه های کف تخت رواج بیشتری پیدا کرده اند. و از لایه I5 کاسه های کف تخت با بدنه استوانه ای رواج پیدا می کنند.
3- سفال تیره رنگ : ساخت این نوع سفال چندان معمول نبود. از این سفال فقط یک قطعه از لایه I1 و چند قطعه از بقایای لایه سیلک I3 بدست آمد. شاموت گیاهی با خرده زغال و حرارت کم و مغز سیاه از جمله ویژگی های این سفال است.
4- سفال ساده : خمیر دارای ناخالصی شن بسیار زیاد و بدنه ظروف بسیار ضخیمتر از انواع سه گانه قبلی است. تردی و شکنندگی این سفال هم از انواع دیگر بیشتر است. سطح سفال به روش دست مرطوب با لعاب گلی غلیظ کرم رنگ پوشش داده اند. دیگ، کماجدان و کاسه های بزرگ از اشکال این ظروف است.
سفال سیلک II : دستساز و دارای شاموت گیاهی و خمیر بدون ناخالصی، سطح سفال با لعاب گلی غلیظ پوشش داده شده است. رنگ لعاب بطور معمول قرمز است ولی از کرم روشن نیز استفاده شده است. ظروف در کوره های بسته و کنترل حرارت بهتر پخته شده اند. بهمین دلیل مغز سفالها یکدست و بدون دود زدگی است.
اندازه ظروف کوچکتر از دوره اول است. اشکال مختلف بشقابها و کاسه ها با کف تخت یا کف کوچک حلقوی می ساختند.
نقوش تزئینی را با رنگ سیاه می کشیدند و معمولا هر دو سطح ظرف را تزئین می کردند. علاوه بر نقوش هندسی دوره اول در این دوره از نقوش هندسی ترکیبی همانند خطوط صفحه شطرنج و نقوش موسوم به سبدی نیز استفاده گردید. مهمترین نوآوری استفاده از نقش گیاهان و حیوانات بود. نقوش گیاهی کاملا مسبک و نقوش حیوانی اکثر مسبک بودند.
سفال سیلک III : سفال این دوره سیلک را با چرخ ساخته اند که پدیده جدیدی است. همچنین در تزئین سفالها از نقوش انسانی نیز استفاده می شود که نوآوری جدیدی است.
اشیا : اشیا تجملی مانند مهره ها و دستبند سنگی- در دوره دوم از فیروزه هم برای ساختن مهر استفاده می کردند. نخستین نمونه فیروزه از لایه سیلک II3 بدست آمد. در دوره سیلک II بر تعداد ظروف سنگی افزوده شد. اشیا استخوانی شامل درفشها و سوراخکن ها بودند. جالبترین اشیا استخوانی بدست آمده از سیلک شمالی دسته های استخوانی بودند. نخستین نمونه شی مسی لایه استقراری سیلک I3 بدست آمد. این شی درفش مسی بود که با چکش کاری ساخته شده بود.
اشیا سیلک III: بنظر میرسد در این دوره از چگونگی ذوب مس و ساختن اشیا مسی با استفاده از قالبگیری اطلاع داشته اند. یکی از پدیده های مهم اواخر دوره فرهنگی سیلک III استفاده از مهرهای مسطح است. همچنین سنت تدفین در زیر مناطق مسکونی نیز همچنان ادامه داشت.
اشیا سیلک IV: در سیلک IV همان فرهنگ سیلک III جریان داشت و فقط مهرهای استوانهای جایگزین مهرهای مسطح گردید. مهمترین پدیده این دوره استفاده از خط و نگارش میباشد.
گیریشمن معتقد است که ساکنان سیلک شمالی در پایان II3به محل سیلک جنوبی نقل مکان کردهاند و طبقه اول سیلک III که روی خاک بکر قرار دارد موید همین مطلب است.
گاهنگاری : چون قدیمترین آثار سیلک شمالی اندکی جدیدتر از کهنترین آثار زاغه هستند لذا میتوان قدمت سیلک شمالی را حدود اواخر هزاره ششم ق.م. تخمین زد. آثار بدست آمده از قبرستان A و B به ترتیب معرف دوره مفرغ و آهن میباشند.
گورستان B سیلک :
این قبرستان از طرف حفار دربرگیرنده فرهنگ مادی معرفی شده است. گورستان در بخش غربی محل استقرار کشف شده و بیش از یکصد گور در آن شناسایی شده است. قبور ثروتمندان و نجبا عبارت بودند از گودالهایی که در زمین کنده شده بود و پس از جاسازی جسد در داخل آن اشیا مورد نیاز را در کنارش قرار میدادند و سپس روی آنرا میپوشاندند. بطوریکه از سطح زمین بالا میآمد و بر روی آن تخته سنگهای بزرگ و یا لوحه های بزرگ از گل پخته قرار میدادند و بدین ترتیب روی قبر پوششی از شیروانی قرار میگرفت. از مطالعه اشیا قبور میتوان پیبرد که برنز و مس به فراوانی استعمال میشد و آهن نیز معمول گردیده بود. سلاحهای جنگجویان و وسایل تزئین اسب و زین و برگ آنها از آهن و برنز ساخته شده بود ولی مردم سیلک هنوز بوجود طلا پی نبرده بودند. در میان ظروف سفالین بدست آمده از قبور قوری های منقوش با آبریزهایی به شکل منقار پرندگان بیش از سایر ظروف جلب توجه میکند.
همزمانی و مشابهت آثار سیلک با سایر محوطه ها :
1- در گیان VA سفالی شبیه سیلک I بدست آمده است و توسط دکتر ملک تحت عنوان سفال چشمه علی طبقه بندی شده است.
2- در تپه شغالی سفال مشابه سیلک I و II بدست آمده است.
3- در قلعه دختر سفال سیلک II بدست آمده است.
4- در قومس سفال سیلک II بدست آمده است.
5- در قم سفال سیلک III بدست آمده است.
6- در محمودیه سفال چرخساز مشابه سیلک III بدست آمده است.
7- مشابه سفالهای سیلک III در تپه الف تل جری دوره Iبدست آمده است.
تپه سنگ چخماق :
موقعیت : در 8 کیلومتری شمال شاهرود به سمت گرگان قرار دارد.
حفاری : سه ایچی مسودا در 1348 این تپه را شناسایی کرد و در 1350 و 1352 حفاری نمود.
این تپه از دو برجستگی کوچک تشکیل شده است. برجستگی غربی کوچکتر و قدیمتر و برجستگی شرقی بزرگتر و جدیدتر است. برجستگی غربی دارای 5 لایه و برجستگی شرقی دارای 6 لایه استقراری است.
معماری : منازل مسکونی در برجستگی غربی دارای سه اتاق مجاور هم بودند که کف اتاق میانی به اندازه یک پله پایینتر از کف اتاقهای جانبی قرار داشت. ورودی خانه ها در سمت جنوب قرار داشت و خانه ها نسبتا کوچک بودند. دیوارها ضخیم بوده و با چینه ساخته میشدند و با اندود کاهگل و گل اخرا اندود و تزئین می شدند. نقشه خانه های برجستگی شرقی که مربع و بزرگ بودند از نظم کمتری برخوردار بود دیوارخانه های مسکونی برجستگی شرقی ضخیمتر و از خشت بود.
سفال : اکثرا از برجستگی شرقی بدست آمده – دستساز با شاموت گیاهی که به عقیده حفار با روش فیتیله ای ساخته شده اند. نقوش تزئینی منحصرا نقش هندسی ساده بود.
اشیا : تیغه های سنگی – درفشهای استخوانی- پیکرکهای گلی انسانی و حیوانی-
گاهنگاری : مسودا معتقد است برجستگی غربی قدیمتر از برجستگی شرقی است و متعلق به دوره نوسنگی بدون سفال و نتیجتا مسودا تاریخ 5800 ق.م. را برای برجستگی غربی پیشنهاد می کند.
چشمه علی :
موقعیت : محله صفاییه شهرری تهران.
حفاری : در سال 1313 اریک اشمیت حفاری کرد.
معماری : دیوارها با خشت و چینه ساخته میشدند و نقشه خانهها مستطیلی شکل بود. اجساد داخل روستا به حالت جمع شده دفن می شدند.
سفال : دست ساز دارای شاموت گیاهی و در برخی موارد شن نرم است. شاخصه سفال چشمه علی نقوش تزئینی آنهاست که نقوش با رنگ سیاه یا قهوه ای تیره بر روی سطح قرمز براق کشیده شده اند. نقوش تزئینی شامل عناصر هندسی و مسبک گیاهان و حیوانات است. گیاهان بصورت پیچهای اسلیمی و حیوانات همانند آهو و غزال و ….. کلیه نقوش با هنرمندی و دقت و مهارت و ظرافت کشیده شده اند. سطح داخلی برخی از ظروف با با الهام از سبد با نقوش سبدی تزئین می کردند.
مک کان سفالهای چشمه علی را به سه گروه ذیل تقسیم کرده است :
1- I الف زیرین (سیلک I)
2- I الف زبرین (سیلک II)
3- I ب (سیلک III)
با توجه به اینکه سفالهای گروه 1 و 2 مک کان یا سیلک I و سیلک II در چشمه علی و همچنین در تپه زاغه از زمان استقرار در طبقه VIII تا زمان ترک محل و در پایان طبقه I بطور مخلوط و در کنار هم بدست آمده اند در چشمه علی در لایه های عمودی و در زاغه در سطحی افقی میتوان آنها بعنوان سفال نوع چشمه علی معرفی کرد.
همزمانی و مشابهت آثار چشمه علی با سایر محوطه ها :
1- سفال چشمه علی در گیان VA بدست آمده است.
2- سفال چشمه علی در سیلک I بدست آمده است.
3- سفال چشمه علی در تپه زاغه بدست آمده است.
4- سفال چشمه علی در تپه های سیاه بوم (اریسمان) و محمدآباد و چشمه بلبل و محمودیه و پویینک و تپه شغالی و دشت دامغان و خوریان و شیختپه دلازیان و شیرآشیان و قومس بدست آمده است.
5- سفال چشمه علی در تورنگ تپه بدست آمده است.
سیاه بوم یا اریسمان :
موقعیت : در حومه شهرستان نطنز قرار دارد.
سفال دست ساز با شاموت گیاهی یا شنی. دارای لعاب گلی غلیظ به رنگ قرمز و با نقوش مسبک گیاهی و اسلیمی ، حیوانی و پرندگان از نوع سفالهای چشمه علی تزئین شده بودند.
کله دشت:
حفاری : در 1326 حفار مجاز تجارتی شد
سفال خشن با خمیر قرمز با نقوش هندسی سیاهرنگ جناغی و زیگزاگ
مسره :
موقعیت : در نزدیکی ساوه
سفال دست ساز و خمیر قرمز و دارای ناخالصی زیاد شن با شاموت مرکب از گیاه و شن. سطح سفال با لعاب گلی غلیظ به رنگ قرمز تیره پوشش داده شده بود. ظروف با رنگ خاکستری متمایل به سیاه و با عناصر نقشی ساده تزئین شده بودند. شکل ظروف ساده و اکثر کاسه های گود با دهانه باز بودند.
قلعه دختر:
در مسیر قم به انارک – سفال قرمز رنگ ظریف که با رنگ سیاه نقوش بزکوهی و پرندگان داشت همانند سیلک II
قم :
سفالی همانند سیلک III
قمرود :
حفاری : 1367 میرعابدین کابلی این محوطه را بررسی و حفاری کرد.
دارای 8 دوره ساختمانی که قدیمترین آنها مربوط به هزاره ششم ق.م. است.
محمدآباد :
در مسیر تهران به قم- سفال قرمز با نقوش سیاهرنگ مشابه چشمه علی
چشمه بلبل :
موقعیت : در 2.5 کیلومتری جنوبشرق زاغه
در 2.5 کیلومتری شرق زاغه – دارای سفال نوع چشمه علی
محمودیه :
موقعیت : در 70 کیلومتری شمالشرق زاغه
تپه دوگانه در 70 کیلومتری شمالشرق زاغه – دارای سفال چشمه علی و تعدادی سفال چرخساز مشابه سیلک III
ازبکی :
حفاری : در 1377 مجیدزاده حفاری نمود.
در ساوجبلاغ قرار دارد.
تپه سرخاب :
موقعیت : در دشت ساوجبلاغ
در ساوجبلاغ- دارای سفال منقوش با نقوش قرمز روی زمینه سیاهرنگ مشابه سفال اسماعیل آباد
گنج تپه و سیاه تپه :
موقعیت : در مسیر تهران قزوین
دارای سفال قرمز مشابه سفال اسماعیل آباد
موشه لان تپه (اسماعیل آباد) :
حفاری :در ساوجبلاغ-
معماری : در این تپه 10 طبقه معماری مشخص گردید. از بالا به پایین شماره گذاری شد. سالم ترین بقایای معماری در طبقه V بود دیوارها با خشت و نوعی خشت که طلایی آنها را مشته خشت نامیده است ساخته شده بودند.
سفال : در لایه های فوقانی علاوه بر نقوش هندسی دارای نقوش انسان و حیوان است. سفال قرمز با نقوش سیاهرنگ. شکل متداول پیاله های دارای کف کوچک معقر.
همزمانی و مشابهت آثار اسماعیل آباد با سایر محوطه ها :
1- در تپه سرخاب سفال اسماعیلآباد بدست آمده است.
2- در گنجتپه و سیاهتپه سفال اسماعیلآباد بدست آمده است.
بارلکین :
سفال مشابه قره تپه
پویینک :
موقعیت : در دشت ورامین در 7 کیلومتری شمالغرب ورامین.
قطعات سفال نوع چشمه علی بدست آمد.
تپه شغالی :
موقعیت : در شمالغربی پیشوای ورامین واقع شده است.
حفاری : در 1363 شناسایی شد و در 1370 آقای احمد تهرانی مقدم گمانهای حفر نمود.
دیوارها با خشت یا چینه و ترکیبی از آنها ساخته شده است. سفالهای بدست آمده از این تپه مشابه چشمه علی و سیلک I و II و حصار I بود.
قره تپه (شهریار) :
موقعیت : در روستای جوکین از توابع علی شعوض شهریار در حدود 40 کیلومتری جنوب غرب تهران واقع شده است.
حفاری : 1336 چند گمانه آزمایشی حفر شد.
از توابع شهریار در 40 کیلومتری جنوبغرب تهران.
معماری : دیوار منازل با خشت و بدون پی ساخته شده بود. خشتها دست ساز و دارای اثر فرو رفتگی بودند. دیوارها دارای اندود کاهگل با رنگ آمیزی قرمز بودند.
سفال : اکثر دست ساز و خشن هستند ولی بعضی نمونه ها دارای خمیر ظریفتر بودند. سفالها لعاب گلی غلیظ دارند که براق شده اند. متداولترین شکلها فنجان، انواع کاسه، لیوان و ….نقوش تزئینی اکثرا هندسی و منقطع هستند. نقش مسبک بزکوهی بطور گسترده استفاده شده است و روی یک لیوان نقش مسبک یک زرافه کشیده شده که در نوع خود منحصر بفرد است.
همزمانی و مشابهت آثار قره تپه با سایر محوطه ها :
1- در تپه بارلکین سفال قره تپه شهریار بدست آمده است.
مهران آباد :
موقعیت : در 25 کیلومتری جنوبغرب تهران و در کنار راه تهران- ساوه واقع شده است.
حفاری : در 1338 نگهبان و یانگ مشترکا حفاری کردند.
در مسیر تهران ساوه قرار دارد. سفال دست ساز با شاموت گیاهی و دارای ناخالصی و پخت در حرارت کم. نمونه بسیار خوب از سفالهای پوک ایران محسوب می شود.
دشت دامغان :
دارای نمونه سفالهای نوع چشمه علی می باشد.
خوریان :
موقعیت : در 10 کیلومتری جنوبشرق شهر شاهرود واقع شده است.
حفاری : در 1368 حسن رضوانی حفاری نمود
دارای سفال نوع چشمه علی، دست ساز، شاموت سفالها با بدنه های ضخیم مخلوطی از سبزیجات خرد شده و شن و شاموت سفالهای ظرف شن نرم بود. ابتدا سطح سفال را لعاب گلی غلیظ پوشش داده و سپس صیقل کرده بودند. نقوش با رنگ سیاه روی زمینه قرمز کشیده شده بود. نقوش تزئینی شامل عناصر هندسی و مسبک حیوانی و گیاهی میشد.
شیخ تپه دلازیان :
موقعیت : 8 کیلومتری جنوبشرق سمنان
دارای سفال مشابه نوع چشمه علی است
شیرآشیان :
موقعیت : سمنان
دارای سفال مشابه نوع چشمه علی است
قومس :
موقعیت : در 34 کیلومتری غرب دامغان واقع شده است.
حفاری : نخستین فصل حفاری در 1346 و سپس در 1350 و 1355 ادامه یافت.
دارای سفال نوع سنگ چخماق، چشمه علی و دوره دوم سیلک می باشد.
تورنگ تپه :
موقعیت : در 20 کیلومتری شمالشرق گرگان واقع شده است.
حفاری : نخستین فصل حفاری در 1310 توسط وولسین انجام شد. ژان دهه در 1338 بازدید نمود و در 1340 حفاری را آغاز کرد و بیش از 12 فصل حفاری را ادامه داد.
مجموعه ای از چند تپه نزدیک هم است که بزرگترین آنها تپه الف است. پس از وولسین، ژان دهه این تپه را حفاری کرد.
سفال : سفال پیش از تاریخ تورنگ تپه بنام سفال خاکستری شهرت دارد. به نوشته وولسین قدیمیترین سفالی که از تورنگ تپه بدست آمد قطعه کوچکی بود از یک ظرف بسیار ظریف که دو میلیمتر ضخامت آن بود و با نقوشی که با رنگ سیاه روی زمینه نخودی کشیده شده بود تزئین شده بود. البته دهه قبلا نوشته بود که قدیمیترین نوع سفالهای تورنگ تپه از تپه ج (c) در غرب تپه الف بدست آمده است. او گفته در این تپه سفالهایی مشابه سفالهای مشخصه حصار II بدست آمد. این سفالها نرم و شکننده و دارای خمیری قرمز رنگ و شاموت گیاهی بودند. سطح سفال بالعاب گلی غلیظ کرم رنگ پوشش داده بودند و نقوش تزئینی را با رنگ قهوه ای روی آن کشیده بودند. برای تزئین ظروف از نقوش ساده هندسی استفاده شده بود. در مواردی داخل و خارج ظرف را تزئین کرده بودند. دو قطعه از سفالها نقش حیوانی را نشان می دهند که تقریبا در تمام محوطه های دارای سفال نوع چشمه علی دیده شده است.
براساس حضور سفالهای نوع چشمه علی در تورنگ تپه ژان دهه آنها را متعلق به دوره های زیر دانسته :
1- دوره تورنگ تپه I الف قابل مقایسه با فرهنگ جیتون
2- دوره تورنگ تپه I ب قابل مقایسه با فرهنگ اسماعیل آباد
3- در تورنگ تپه سفالهایی مشابه سفالهای مشخصه حصار II بدست آمد.
یاریم تپه :
موقعیت : 9 کیلومتری جنوب گنبد قابوس
حفاری : در 1339 حفاری گردید.
معماری : دیوارها از چینه و قلوه های گلی خشت مانند ساخته شده اند. کف ها با خاک کوبیده هموار شده و در مواردی دارای لایه اندود کاهگل می باشد.
سفال : سفال بدست آمده از یاریم تپه به 5 گروه زیر تقسیم می شود :
1- سفال دوره نوسنگی یاریم تپه دست ساز و دارای شاموت گیاهی است. سطح ظروف دارای لعاب گلی غلیظ کرم رنگ – دارای نقوش تزئینی هندسی و خطی که با رنگ سیاه یا قرمز کشیده شده اند. این نوع سفالها در سه لایه اول استقراری بدست آمده اند. به عقیده استروناخ مشابه سفالهای بدست آمده از آنو و جیتون بودند.
2- سفالی با شاموت شن نرم و دارای لعاب گلی قرمز رنگ نقوش تزئینی با رنگ سیاه کشیده می شد و سفال آنها مشابه سفال دوره III شاه تپه بود. که قدمت آن 3200 الی 2900 ق.م. بود. در میان سفالهای این گروه تعدادی سفال خاکستری مشابه سفال تورنگ تپه نیز وجود داشت.
3- سفال مشخص این دوره خاکستری داغدار که قدمت آن به 2000 ق.م.می رسید.
4- در عصر آهن حدود 1250 ق.م. سفال نارنجی، قهوه ای، و یا خاکستری مشابه سفالهای مارلیک وجود داشت.
5- آثار فوقانیتر لایه های یاریم تپه با سفال پارتی همراه بود. سفال قرمز ظریف مشابه تورنگ تپه و قومس.
همزمانی و مشابهت آثار یاریم تپه با سایر محوطه ها :
1- سفال مشابه آنو و جیتون
2- سفال مشابه شاه تپه III
3- دارای سفال مشابه تورنگ تپه
آنو :
موقعیت : در نزدیکی عشق آباد پایتخت ترکمنستان
حفاری : نخستین بار توسط سرتیپ کوموروف در حدود 1880 حفاری شد و سپس در سال 1904 توسط رالف پامپلی بازدید و مجددا حفاری گردید.
دو تپه به فاصله 1.5 کیلومتر از همدیگر واقع شده اند که تپه های آنو نامیده می شوند. تپه شمالی قدیمیتر و کوتاهتر است و تپه جنوبی جدیدتر و بلندتر است.
معماری : در تپه شمالی دیوار منازل با خشت ساخته شده و فقط کودکان در زیر کف منازل مسکونی دفن شده اند.
سفال : سفال آنو براساس ظاهر به سه گروه تقسیم می شود :
1- سفال با لعاب گلی ریقی قرمز یا قهوه ای که از ابتدا در تپه شمالی حضور داشتند.
2- سفال دارای لعاب گلی غلیظ به رنگ سفید متمایل به سبز یا به رنگ زرد متمایل به سبز که نخستین نمونه های این سفال 3 متر بالاتر از خاک بکر بدست آمد.
3- سفال دارای لعاب گلی غلیظ قرمز یا بنفش که تولید آنها 8.40 متر بالاتر از خاک بکر آغاز شد و تا پایان استقرار در تپه شمالی ادامه داشت. خمیر این سفال ناخالصی نداشت و رنگ آن قهوه ای روشن بود. سفال خوب پخته شده و بسیار سخت بود. سطح این نوع سفالها صیقل نشده و مات باقیمانده بود.
مک کان سفالهای آنو شمالی را به دو گروه آنو I الف و آنو I ب تقسیم می کند و در توصیف آنها می نویسد :
سفالهای آنو I الف در حالی که شباهتهایی با سفال سیلک I دارد از نوع سفالهای سیلک II است با این تفاوت که در آنو سفالهای با سطح روشن مانند سیلک II کاملا از بین رفته است.
همزمانی و مشابهت آثار آنو با سایر محوطه ها :
1- دارای سفال مشابه سیلک II
2- سفال آنو در یاریم تپه بدست آمده است.
جیتون :
موقعیت : تپه کوچکی در حدود 30 کیلومتری شمالشرق عشق آباد و تپه های آنو که حدود 4000 مترمربع مساحت دارد.
حفاری : ماسون حفار محوطه است.
فرهنگ جیتون متشکل از سه دوره است.
1- آثار اولین دوره یا دوره قدیم جیتون که از محلهای زیر بدست آمده است : تپه جیتون، لایه تحتانی چوپان تپه، لایه تحتانی توگولوک،
2- آثار دوره میانی فرهنگ جیتون از لایه های فوقانی چوپان تپه، توگولوک تپه، بامی، نسا جدید، پسجیک تپه، لایه تحتانی مونجوقلی تپه، چاقی لی تپه، بدست آمده اند.
3- آثار جدیدترین دوره فرهنگ جیتون لایه های فوقانی چایقلی تپه بدست آمده است. بر اساس آزمایش کربن 14 آثار دوره جدید فرهنگ جیتون 5050 ق.م. است.
معماری : خانه های مسکونی تک اتاقه با نقشه مستطیل شکل بنا شدهاند. دیوارها با خشت ساخته شده و فقط در بامی به دلیل نزدیکی به کوهستان برای ساختن دیوارها از سنگ استفاده شده است. خانه های تک اتاقه جیتون همه با نقشه واحدی بنا شده اند.
سفال : سفال دوره قدیم دست ساز شاموت گیاهی و سطح سفال صیقل داده شده کاسه های استوانه ای و مخروطی متداولترین شکل ظروف را تشکیل میدهند. در دوره قدیم 12% ظروف دارای نقوش قرمز روی زمینه کرم بودند. عناصر نقشی ساده و هندسی هستند.
در دوره میانه شکل ظروف از تنوع بیشتری برخوردار است و نقوش با دقت بیشتری کشیده شده است. و نقش نواری از مثلث بیش از پیش متداول گردیده است.
در دوره جدید از مقدار نقوش کاسته شده ولی در هر دو سطح ظرف تزئین می شده اند. در این دوره نقوش شبه درختی نیز ظاهر شده است.
همزمانی و مشابهت آثار جیتون با سایر محوطه ها :
1- بعقیده ماسون فرهنگ دوره قدیم جیتون هم افق با فرهنگ جارمو در عراق و تپه گوران در کرمانشاه است و فرهنگ میانی و تا حدودی دوره جدید جیتون شبیه فرهنگ سیلک I است.
2- در یاریم تپه سفال مشابه جیتون بدست آمده است.
محوطه های باستانی منطقه 8 (جنوبشرق ایران : استان سیستان و بلوچستان )
تل ابلیس :
موقعیت : در 3 کیلومتری جنوب روستای کنونی حیدرآباد و در 18 کیلومتری جنوبشرق شهرستان مشیز در دره بردسیر واقع شده است.
حفاری : در 1311 استاین برای نخستین بار از تل ابلیس دیدن کرد. در 1342 کالدول بررسی کرد و در 1344 مرکز باستانشناسی ایران اقدام به حفر دو گمانه نمود. اما حفاری منظم در سال 1345 به سرپرستی کالدول انجام پذیرفت.
معماری : دیوارها با خشت و ملات کاهگل ساخته شده اند. ضخامت خشتها به یک اندازه بود اما طول آنها فرق داشت. دیوارها دارای اندود محلول گلاخری بودند. خانه ها دارای چندین اتاق بودند ورودی و اتاق اصلی هر خانه در یک راستا قرار داشت. بنظر می رسد ابتدا دیوارهای محصور کننده و اتاق اصلی ساخته می شد سپس سایر فضاها. هر خانه دارای دو اجاق بود یکی داخل اتاق و دیگری در محوطه روباز خانه و تمامی اجاقها دارای نقشه واحدی بودند.
سفال : در تل ابلیس سفالها را براساس لایه نگاری از قدیم به جدید دسته بندی کرده و سفالهای هر لایه را نام ویژه ای دادند.
ابلیس VII = سفال حیدرآباد
ابلیس VI = سفال نجفآباد
ابلیس V = سفال مشیز
ابلیس IV = سفال علی آباد
ابلیس III = سفال دشکر
ابلیس II = سفال ابلیس
ابلیس I = سفال بردسیر
ابلیس 0 = سفال لاله زار خشن
ابلیس 0 = سفال لاله زار خشن : پوک و دارای شاموت گیاهی بسیار زیاد و دستساز است. سطح سفال با لعاب گلی غلیظ و با روش دست مرطوب پوشش داده شده است. سفال در حرارت پایین پخته شده و برخی از ظروف تل ابلیس دارای تزئینات به شکل مار یا کرم و حیوان مسبک هستند.
ابلیس I = سفال بردسیر : (قدمت سفال بردسیر 4400 الی 4200 ق.م. است) مانند سفال لاله زار خشن دستساز است. خمیر سفال نخودی رنگ و شاموت آن گیاهی، شنی و یا مخلوطی از هردوی آنها است که خوب ورز داده شده است. سفال بردسیر در حرارت بهتری پخته شده است و بر سه قسم است :
الف- بردسیر منقوش : نقوش با رنگ عنابی تیره یا سیاه کشیده شدهاند. در بعضی موارد نیز قرمز زایل شونده استفاده شده است. عناصر معمولا هندسی هستند ولی گاها نقوش حیوانی نیز استفاده شده است. در مواردی نقش پرنده یا کژدم استفاده شده است. ظروف بردسیر فنجانها و کاسه های با بدنه بیرون برگشته و سبو با گردن باریک و لبه به خارج برگشته هستند.
ب- بردسیر با لعاب گلی قرمز : سطح این نوع سفال را لعاب گلی قرمز رنگ پوشش دادهاند و در برخی موارد داغدار کرده اند. اکثر این قبیل ظروف را کاسه های با بدنه به خارج برگشته با کف تخت تشکیل می دهند.
ج- بردسیر ساده : شکل این نوع ظروف همانند بردسیر منقوش است با این تفاوت که عاری از هرگونه نقوش تزئینی است.
ابلیس II = سفال ابلیس : مانند دو نوع قبلی دستساز هستند. خمیر سفالهای ابلیس قرمز و بخوبی ورز داده شده است و شاموت آن گیاهی است. و در کورههایی پخت شده که حرارت آن کنترل شده است. سفال ابلیس به آسانی از سفال بردسیر قابل تشخیص است چرا که علیرغم قرمز بودن رنگ خمیر سفال بردسیر پخت آنها ناقص بوده و از این جهت با سفال ابلیس متفاوت است. سفال ابلیس به دو گروه ابلیس منقوش و ابلیس ساده تقسیم می شود.
نقوش سفال ابلیس همانند نقوش بردسیر هندسی است با این تفاوت که با مهارت بیشتری کار شده و البته تنوع کمتری نسبت به بردسیر دارد و نقوش حیوانی بسیار کم و از نقوش هندسی جناغیها زیاد هستند. نقوش معمولا یک سوم فوقانی ظروف را تزئین کردهاند. از نظر شکل ظروف منقوش ابلیس لیوانها و فنجانها در اکثریت قرار دارند.
ابلیس III = سفال دشکر : دستساز با خمیر نخودی روشن یا صورتی روشن و شاموت گیاهی، ضخامت سفال دشکر بیشتر از سفال ابلیس است. متداولترین ظروف عبارتند از کاسه ها و فنجانهای با لبه به داخل برگشته. سفال دشکر حدود 300 سال جدیدتر از ابلیس است. سفال دشکر به سه گروه ذیل تقسیم می شود:
الف- سفال منقوش که نقوش ساده هندسی با رنگ قرمز کشیده شده اند.
ب- سفال ساده
ج- سفال جلادار
ابلیس IV = سفال علیآباد : دست ساز دارای خمیر قهوه ای متمایل به صورتی یا آجری با شاموت گیاهی. سطح سفال با لعاب گلی غلیظ به رنگ نخودی پوشش داده شده است. سفال علی آباد ظریفتر از انواع سفالها هستند. سفال علی آباد به 5 گروه تقسیم می شود :
الف- علی آباد ساده
ب- علی آباد منقوش : نقوش با رنگ قهوه ای، قرمز یا سیاه کشیده شدهاند. متداولترین عناصر نقشی را خطوط مستقیم، منحنی یا موجی تشکیل می دهند.
ج- علی آباد دو رنگ : از ترکیب دو رنگ قرمز و سیاه، قهوه ای و سبز و یا سیاه و سبز استفاده شده است.
د- علی آباد شسته
ه- علی آباد دارای نوار برجسته. سفالهای نوار برجسته در کف دارای علامت نخبری هستند. در میان طبقه ای که معرف آن سفال علی آباد است تعدادی سفال کاسه لبه واریخته هم بدست آمده است.
ابلیس V = سفال مشیز : چرخساز دارای خمیر به رنگ قرمز آجری با شاموت شن است. سطح سفال را با لعاب گلی غلیظ پوشش داده اند و سفالها سخت هستند و در کوره هایی که حرارت آنها کنترل میشده است پخته شده اند. بیشترین قطعات متعلق به کاسه های دهانه گشاد با کف تخت هستند. سفال مشیز به دو گروه ذیل تقسیم می شود :
الف- ساده ب- منقوش
نقوش عبارت هستند از نوارهای پهن رنگ که بصورت یک نوار واحد یا دو نوار موازی و گاهی دو نوار متقاطع قسمت فوقانی ظرف را تزئین کرده اند.
ابلیس VI = سفال نجف آباد : شبیه سفال سیلک چهار است که با جمدت نصر همزمان وی باشد.
ابلیس VII = سفال حیدرآباد : سفالهای خاکستری رنگی هستند که دارای قدمت 1100 ق.م. می باشند.
اشیا سنگی تل ابلیس :
1- سنگ سابها 2- دسته هاونها 3- ساینده ها 4- کاسه های سنگی 5- سنگهای درفش تیزکن. 6- پیکرکهای انسانی 7- تبرهای سنگی 8- ابزار سنگی
اشیا گلی تل ابلیس :
1- پیکرکهای انسانی و حیوانی 2- میخهای گلی 3- گلوله های گلی 4- فلاخن های گلی 5- سردوکها.
همزمانی و مشابهت آثار تل ابلیس با سایر محوطه ها :
1- ابلیس VI همزمان با جمدتنصر بین النهرین
تپه یحیی :
موقعیت : در دره سوغون در 225 کیلومتری جنوب کرمان در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان دولتآباد واقع شده است.
حفاری : در تابستان 1346 لمبرگ کارلوفسکی تعدادی سفال از سطح تپه یحیی جمع آوری نمود. در سال 1347 اولین فصل حفاری تپه یحیی آغاز شد. و در 1348 و 1349 ادامه یافت.
معماری : کهنترین بقایای معماری تپه یحیی در لایه E در دوره یحیی VIII بدست آمده که پاره دیواری بوده است. دیوارها با خشتهای دستساز ساخته شده اند. اتاقها بسیار کوچک بودند و کف اتاقها با کاهگل اندود شده بود و در کف و سقف از حصیر استفاده شده بود. در دوره های VIII , VII بقایای خاصی از معماری بدست نیامد ولی از دوره VIمعماری مشخصتری نمایان شد.
بقایای معماری دوره VI تپه یحیی :
الف- این مرحله در زیرVc قرار داشت. دیوارها با خشت های دستساز ساخته شده بودند.
ب- مستقیما زیر بقایای مرحله الف قرار داشتند.
ج- اتاقهای بسیار کوچک و از گل و نی برای ساختن سقف استفاده کرده بودند. احتمالا کف بعضی اتاقها اندود شده بود.
د- دیوارهای چینه ای با اندود کاهگل.
ه- کهنترین بقایای دوره VI شامل دو ردیف پاره دیوار چینه ای بود.
سفال : اولین نمونه سفال در لایه E در دوره یحیی VIII روی سطح خاک بکر بدست آمد. کهنترین سفال تپه یحیی خشن، ساده، با خمیر قرمز ناخالصی شنی و شاموت گیاهی بود. سفالها دست ساز بودند با لعاب گلی غلیظ قرمز که گاها صیقلی شده بودند.
نوع دیگر سفالهای این دوره با خمیر نخودی و شاموت گیاهی بودند. سطح آنها با لعاب گلی غلیظ قرمز و نقوش ساده هندسی تزئین شده بود.
سفال مشخصه دوره یحیی شبیه سفال ابلیس و باکون الف بود. دست ساز با شاموت گیاهی دارای نقوش ساده هندسی با رنگ سیاه روی زمینه لعاب گلی غلیظ قرمز.
گاهنگاری : حفار بقایای دوره VIII را مربوطه به دوره نوسنگی با سفال خشن دانسته است.
چاه حسینی :
حفاری : استاین در هنگام بررسی در سال 1935 الی 1936 در قسمتهای جنوبشرق ایران چند گمانه در تپه چاه حسینی حفر نمود.
سفال چاه حسینی دارای تزئین دو رنگ با خمیر قرمز و دست ساز بودند. سطح ظروف با لعاب گلی غلیظ قرمز تیره یا لعاب گلی رقیق قرمز روشن پوشش داده شده بودند. نقوش را که به صورت منفی بود روی زمینه کرم کشیده و دور آنرا با رنگ سیاه و خاکستری قلم گیری کرده بودند اکثریت عنصر نقشی را نقش ساعت شنی تشکیل می داد.
محوطه های باستانی منطقه 9
(جنوب ایران : استان هرمزگان حد فاصل بین دو استان بوشهر و سیستان بلوچستان)
تل باکون :
موقعیت : جلگه مرودشت
حفاری : اولین بار در 1307 (1928م) هرتسفلد بازدید نموده و اقدام به حفر دو گمانه نمود. مجددا در سال 1311 (1932م) هیئتی به سرپرستی مشترک دونالد مک کان و الکساندر لانگسدورف از موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو اقدام به حفاری در تل باکون نمودند.
متشکل از دو تپه نزدیک بهم که آثار تپه الف جدیدتر و تپه ب قدیمتر است.
لایه نگاری : در تپه الف 4 طبقه استقراری تشخیص داده شد. از قدیم به جدید عبارتند از :
طبقه IV جدیدترین و دارای گورهای اسلامی
طبقه III
طبقه II
طبقه I قدیمترین
در تپه ب دو لایه استقراری :
BI جدیدتر
BII قدیمتر
معماری :
معماری تپه ب با کون :
از تپه ب باکون معماری مشخصی بدست نیامده است.
معماری تپه الف با کون :
سالمترین قسمت باقیمانده معماری طبقه IIIتپه الف است.
طبقه I تپه الف : کف سفت و کوبیده و دارای اجاق. نخستین ساکنان تل باکون احتمالا کلبه هایی زندگی می کردند که دیوارهای آنها را با تیرکهایی فرو برده در زمین که بعدا با گل پوشانیده بودند ساختند.
طبقه II تپه الف : بقایای قابل توجهی بدست نیامد.
طبقه III تپه الف : سالمترین بقایای معماری تل باکون از این طبقه بدست آمده است. اتاقها معمولا کوچک و مستطیل شکل بوده و ضخامت دیوارها بین 40 تا 70 سانتیمتر بود. دیوار یکی از اتاقهای این طبقه دارای نقاشی بسیار زیبایی بود که برای نقاشی آن از دو رنگ قرمز و زرد استفاده شده بود.
طبقه IV تپه الف : سطوح دیوارها با کاهگل اندود شده و سپس در برخی موارد رنگ آمیزی شده بود.
سفال تپه ب :
سفال لایه BII خشن، دستساز و دارای شاموت گیاهی است.
سفال لایه BI علاوه بر این نوع سفال، سفال منقوش نیز به مجموعه اضافه شده است. خمیر سفال منقوش نخودی و دارای نقوش هندسی هستند که با رنگ سیاه روی زمینه نخودی کشیده شدهاند.
سفال تپه الف : به دو گروه 1- ساده 2- ظریف نخودی تقسیم می شود. سفال ساده دست ساز با شاموت گیاهی که سطح آنها ابتدا لعاب داده شده و سپس صیقل شده است. این نوع سفال در حرارت کمتری نسبت به ظروف نخودی پخته شده است.
خمیر سفالهای ظریف و منقوش تپه الف باکون نخودی و نخودی مسی و حتی قرمز رنگ است. که دلیل آن تفاوت حرارت است. دارای ناخالصی کم و بسیار خوب ورز داده شده. از شن نرم برای شاموت نیز استفاده شده است. دو عامل شاموت و ورز سبب شده چنانچه به ظرف تلنگر زده شود صدای ظریف زنگ مانند از آن بگوش می رسد. لعاب گلی غلیظ سطح سفالها در طیفی از زرد کم رنگ تا خاکستری بسیار روشن و حتی سبز کمرنگ قرار دارند. در بعضی موارد در نتیجه حرارت به رنگ سبز متمایل به خاکستری درآمدهاند.
نقوش به رنگهای در طیفی از سیاه تا قهوه ای تیره و قهوه ای شکلاتی قرار دارند. این طیف رنگ نیز متاثر از درجه حرارت پخت است.
اشیا :
1- پیکرکهای حیوانی 2- پیکرکهای انسانی 3- سردوکها 4- لوله های سفالی 5- اشیا استخوانی
همزمانی و مشابهت آثار تل باکون با سایر محوطه ها :
1- مشابه سفالهای باکون الف در تپه الف تل جری دوره Iبدست آمده است.
2- میتوان آثار تپه ب تل باکون و تپه ب تل جری و موشکی را همزمان دانست.
تپه موشکی :
موقعیت : در شمال روستای خیرآباد مرودشت فارس و در 16 کیلومتری جنوبشرق تخت جمشید واقع شده است.
حفاری : در سال 1331 (1952 م) نخستین بار واندنبرگ اقدام به بررسی و حفر گمانه آزمایشی در این محوطه نمود. در 1343 (1964م) هیئت باستانشناسی دانشگاه توکیو از این تپه بازدید نموده و در تابستان سال بعد اقدام به حفاری نمودند. گزارش این حفاری در سال 1973 چاپ و منتشر شد.
براساس تغییرات معماری و بقایای فرهنگی 5 طبقه استقراری تشخیص داده شد که با اعداد رومی نشان داده شدند:
طبقه V
طبقه IV
طبقه III
طبقه II
طبقه I قدیمترین
معماری :
طبقه I : قسمتهای بدون ارتباط با بنا مشخص شد که دیوارها با چینه ساخته شده بودند. سطح دیوارها و کف با کاهگل اندود شده بودند.
طبقه II : بقایای یک دیوار منحنی با خشتهای دستساز بدست آمد. در دیوار چینی این دیوار دو ردیف خشت را از پهلو در کنار هم قرار داده بودند.
طبقه V : بقایای دو دیوار موازی مشخص شد که بین آنها با دیوارهای تقسیم کننده تقسیماتی بوجود آمده بود. تنها طبقه ای بود که در آن خانه ای با پنج اتاق بدست آمد دیوارهای این اتاقها با چینه که به آن کاه نزده بودند ساخته شده بود.
سفال : خمیر سفالها دارای ناخالصی شن و شاموت گیاهی است. در سفالهای خشن که ساده و بدون هرگونه تزئینی هستند اندازه الیاف گیاهان شاموت بلنتر و ضخیمتر است. و مقدار آن نیز بیشتر است. ظروف دست ساز و با روش فیتیلهای ساخته شده اند. سطح ظروف سفالی با انواع روشها و رنگها لعاب داده شده است. بعضی از ظروف دارای لعاب گلی غلیظ قرمز رنگ هستند. این گونه ظروف پس از لعاب دادن صیقل نیز داده شده اند. نوع دیگر ظروف با لعاب گلی نخودی لعاب داده شده اند. سفال منقوش با رنگ سیاه یا قهوه ای متمایل به سیاه تزئین شده اند. نقوش تزئینی را اکثر عناصر هندسی و مخصوصا نقوش سبدی شکل تشکیل میدهند. متداولترین ظروف عبارت بودند از بشقابهای با لبه به خارج برگشته با کف تخت و با زاویه نزدیک کف. ظروف زورقی شکل و بشقابهای با زاویه نزدیک کف از سفالهای ویژه تپه موشکی هستند. درجه حرارت برای پخت سفال کافی یا زیاد نبوده است.
براساس نتایج حفاری هیئت ژاپنی قدمت آثار موشکی بیشتر از آثار جری است. ولی بطور کلی میتوان آثار تپه ب تل باکون و تپه ب تل جری و موشکی را همزمان دانست که مربوط به دوران آغاز استقرار در روستاها در مرودشت فارس است.
همزمانی و مشابهت آثار تل موشکی با سایر محوطه ها :
1- میتوان آثار تپه ب تل باکون و تپه ب تل جری و موشکی را همزمان دانست.
تل جری :
موقعیت : در 16 کیلومتری جنوب تختجمشید قرار دارد.
حفاری : سرپرستی حفاری در دو تپه جری را آقایان سه ایچی مسودا و تاتسو ساتو به عهده داشتند.
تل جری از دو برجستگی کوتاه به فاصله 150 از یکدیگر تشکیل شده است. تپه الف برجستگی شمالی و تپه ب برجستگی جنوبی است و در شمالشرق این دو برجستگی تپه موشکی است.
تپه الف تل جری : در این تپه 7 طبقه استقراری تشخیص داده شد. که با حروف لاتین از بالا به پایین نامگذاری شد و در هفتمین طبقه یعنی طبقه Gسفال از آثار روی سطح خاک بکر بدست آمد. مشابه سفالهایی بودند که از فوقانیترین طبقه استقراری در تپه موشکی بدست آمده بودند. این نوع سفالها از انواع سفال نخودی رنگ بودند با نقوش تزئینی به رنگ سیاه و عناصر نقشی به شکل لاک لاکپشت.
معماری : اغلب با چینه و بندرت با خشت دست از ساخته شده بودند. ضخامت دیوارها زیاد بود سطح بعضی دیوارها با رنگ قرمز نقاشی شده بود.
سفال : در تپه الف تل جری سفال به سه دوره تقسیم شده است :
دوره I : سفال این دوره خود به دو گروه اصلی تقسیم می شوند :
1- سفال منقوش نخودی که نقوش هندسی و مسبک طبیعی با رنگ سیاه کشیده شده اند. این نوع سفالها مشابه سفالهای بدست آمده از تل گپ، باکون الف و دوره سیلک III بودند.
2- سفال خشن ساده با شاموت گیاهی
دوره II : در این دوره از مقدار سفال منقوش کاسته شده و اکثریت را سفالهای ساده خشن با شاموت گیاهی تشکیل می دهند. نوع جدید سفال این دوره سفالهایی هستند دارای تزئینات افزوده به شکل دگمه های کوچک یا نوارهای برجسته کوتاه
دوره III : سفال این دوره قدیمترین سفالهایی هستند که در این محل بدست آمده اند. در این دوره دو گروه سفال متمایز بدست آمده است :
1- سفال ساده خشن دارای شاموت گیاهی
2- سفال منقوش دارای شاموت گیاهی و بسیار سبک که نقوش تزئینی آن منحصرا هندسی است با رنگهای سیاه یا قهوه ای تیره کشیده شده اند.
تپه ب تل جری : خود تپه ب تل جری تپه ای است برخلاف تپه های دیگر با دو برجستگی یا قله که در محور شمالشرقی- جنوبغربی نسبت بهم قرار دارند و برجستگی جنوبغربی بلندتر از دیگری است و 2.5 متر ارتفاع دارد. در نتیجه حفاری 8 طبقه استقراری تشخیص داده شده است.
معماری : دیوار منازل مسکونی این تپه با چینه ساخته شده بودند. از قلوه سنگ برای پی دیوارها استفاده شده بود. در یک مورد هم آثار رنگ قرمز بر سطح اندود دیوارها مشاهده گردید.
سفال : قطعات متعددی از سفالهای خشن بدست آمد که متعلق به خمره های ذخیره آذوقه یا سبوهای ساده بودند. دارای شاموت گیاهی و دست ساز بودند. نقوش با رنگ سیاه یا سیاه متمایل به قهوه ای روی زمینه ای از لعاب گلی غلیظ سفید کشیده شده بودند. این نوع تزئین از ویژگیهای سفال تل جری است. عناصر نقشی نوع ساده هندسی و نقوش سبدی بود.
همزمانی و مشابهت آثار تل جری با سایر محوطه ها :
1- میتوان آثار تپه ب تل باکون و تپه ب تل جری و موشکی را همزمان دانست.
2- در تپه الف تل جری دوره Iمشابه سفالهای تل گپ، باکون الف و دوره سیلک III بدست آمده است.
تل گپ :
موقعیت : در 16 کیلومتری جنوب تختجمشید در روستای خیرآباد واقع شده است.
حفاری : هیئت باستانشناسی ژاپن در سال 1338 (1959م) به سرپرستی آقای توشی هیکو سونو اقدام به حفاری نمود. گزارش مقدماتی در سال 1962 چاپ و منتشر شد.
تل گپ مجموعه ای از 7 برجستگی است که بزرگترین و بلندترین آنها 5 متر بلندی دارد. در نتیجه کاوش هیئت ژاپنی در تل گپ 2 دوره فرهنگی با 17 لایه استقراری تشخیص داده شد که به شرح ذیل است :
دوره اول : بقایای لایه های 17 الی 13 (دوره اول به دو مرحله مشخص و یک مرحله نامشخص تقسیم شده) :
لایه های 17 – 16 معرف مرحله اول دوره اول
لایه های 15- 14 الف و 14ب معرف مرحله دوم دوره اول
لایه 13 معرف مرحله نامشخص دوره اول
دوره دوم : 12 الی 1 دوره دوم نیز به سه مرحله بصورت زیر تقسیم شده است :
لایه های 12الف الی 10 مرحله اول دوره دوم
لایه های 9 الی 5 و 5 الف مرحله دوم دوره دوم
لایه های 4 الی 1 مرحله سوم دوره دوم
معماری : دیوار خانه های مسکونی با چینه ساخته میشده و سطح دیوارها با کاهگل اندود می شد. حفاران در لایه 4 بقایای یک واحد ساختمانی را مشخص کردند که آنرا معبد نامیدند این ساختمان دارای نقشه راست گوشه است که دیوارهای آنرا با چینه ساخته اند. این ساختمان دارای حیاط مرکزی و دو ورودی است یکی گوشه شمالشرقی و دیگری سمت جنوبغربی است. یک اتاق بزرگ در شمالشرق حیاط و دو اتاق کوچکتر در شمالغرب حیاط قرار دارند. کف یکی از اتاقها را با قطعات شکسته سفال فرش نموده اند. در گوشه حیاط فضایی مانند محفظه صندوق مانندی که با دیوارهای چینه ای ساخته شده است و سه بار با اندود گل مرمت شده است. دیوارهای آن سوخته و داخل آن پر از بقایای خاکستر و مقدار زیادی بقایای سوخته شده استخوان حیوانات وجود داشت. و هیئت حفاری آنرا آتشدان آتش مقدس معرفی کرده اند. البته دلایل کافی ارائه نشده است.
سفال : سفال تل گپ به دو دوره تقسیم شده است. و سفال دوره اول بنوبه خود به دو گروه خشن و ظریف تقسیم شده است. شاموت هر دو نوع سفال گیاهی و ناخالصی سفال خشن بیشتر از ظریف است. ظروف با دست شکل داده شده و سفال خشن تماما ساده هستند. سفالهای ظریف به دو زیر گروه ساده و منقوش تقسیم شده اند. نقوش سفال منقوش عناصر نقشی هندسی ساده تشکیل میدهند که با رنگ سیاه یا قهوه ای تیره کشیده شدهاند. سفال دوره دوم همانند دوره اول است با این تفاوت که سطح بعضی از ظروف را صیقل کردهاند. بطور کلی سفالهای تل گپ از نوع سفالهای تپه الف باکون هستند.
سفال تل گپ :
1- سفال دوره اول
الف- سفال خشن
ب- سفال ظریف
ب1- سفال ظریف ساده
ب2- سفال ظریف منقوش
2- سفال دوره دوم
همزمانی و مشابهت آثارتل گپ با سایر محوطه ها :
1- مشابه سفالهای تل گپ در تپه الف تل جری دوره Iبدست آمده است.
تل نخودی :
موقعیت : در 800 متری شمالغرب مقبره کوروش و مابین دو روستای ابوالوردی و مبارک آباد واقع شده است
حفاری : در 1330 علی سامی اقدام به حفر گمانه های آزمایشی در تل نخودی نمود. و نتایج حفاری را یکبار در جلد دوم گزارشهای باستانشناسی و بار دوم در جلد چهارم گزارشهای باستانشناسی منتشر نمود. در سالهای 1340 (1961م) و 1341 خانم کلر گاف مجددا در تل نخودی حفاری نمود.
آثار بدست آمده از تل نخودی، تل شغا، تل کفتری، تل تیموران، تل قلعه، تل جلال آّباد، تل قلعه حسن آباد و…… معرف دورهای هستند که میتوان آنرا دوره سپیدهدم شهرنشینی دانست.
تل نخودی تپه کوچکی است که بلندترین نقطه آن 2 متر از سطح زمینهای اطراف بالاتر است.
لایه نگاری : براساس تغییرات بقایای معماری چهار طبقه استقراری، طبقات I الی IV تشخیص داده شد. طبقات I الی II : ضخامت آثار باستانی حدود یک متر بود که دارای سفال با لعاب گلی غلیظ قرمز رنگ و سفال خاکستری مشابه سفالهای طبقه IV تپه الف تل باکون بودند.
طبقه III از دو لایه تشکیل شده بود.
طبقه IV از سه لایه تشکیل شده بود.
طبقات III الی IV دارای سفالهای نخودی و منقوش مشابه سفالهای طبقات I الی III تپه الف تل باکون بودند.
معماری :
طبقه I : سه دوره حیاط بازسازی شده که در جایجای حیاط تودههایی از قلوه سنگ دیده میشد و بقایای یک تنور که داخل آن را با دقت اندود کرده بودند.
طبقه II : دیوار بر روی پی قلوه سنگی بنا شده و دیوارهای این اتاق با خشتهای مربع دستساز ساخته شده بودند. در دیوارچینی از لایه نسبتا ضخیمی بعنوان ملاط استفاده شده بود. در داخل این اتاق بقایای تنوری مشخص شد که داخل آن نیز با دقت اندود شده بود.
طبقه III : دیوارهای بنای هر دو لایه این طبقه با نوعی خشت که بسیار نرم بودند ساخته شده بود و بقایای 6 تنور هم از این لایه بدست آمد.
طبقه IV : بقایای هر سه لایه این طبقه با خشت و روی پی های قلوه سنگی بنا شده و سطح دیوارها اندود شده بودند. روی اندود بعضی از دیوارها با رنگ قرمز رنگ کرده بودند و بقایای حداقل سه تنور نیز در این طبقه مشخص گردید.
سفال : در دو گروه اصلی الف- قرمز و ب- سفال نخودی دسته بندی شده است :
الف – سفال قرمز : سفال قرمز همراه با سفال خاکستری، از طبقات I و II بدست آمده است و خود به سه گروه تقسیم می شود :
1- سفال قرمز، این نوع سفالها دست ساز هستند و خمیر سفال در طیفی از صورتی تا نخودی مایل به قهوه ای قرار دارند. سطح ظروف با لعاب گلی غلیظ یا رقیق به رنگهای قرمز آجری یا زرد اخرایی و گاهی صورتی متمایل به قهوه ای لعاب داده اند. سطح بعضی از ظروف پس از لعاب صیقل کاری شده است.
2- سفال خاکستری با شاموت شن، سطح ظروف را با دست مرطوب هموار کرده و در بعضی موارد کاملا صیقل کردهاند بطوری که به رنگ سیاه درآمده اند.
3- سفالهای ساده و خشن با شاموت شن که فاقد هرگونه لعاب هستند. معمولا خمره ها و سبوها و کاسه های بزرگ از این نوع سفال هستند.
ب- سفال نخودی : این نوع سفالها اکثرا از طبقات II الی IV بدست آمدهاند و حفار معتقد است که آنها را با چرخ ساخته اند. خمیر سفال به رنگ نخودی روشن و دارای شاموت شن نرم است. از لعاب گلی غلیظ برای پوشش سطح ظرف استفاده شده و در انواع منقوش آن از رنگ سیاه روی زمینه نخودی برای تزئین استفاده شده است. در اثر تاثیر حرارت گاهی رنگ نقوش قهوه ای تیره شده است.
از عناصر نقشی هندسی و هندسی ترکیبی برای تزئین ظروف استفاده شده است. علاوه بر آنها سفالگر از نقوش مسبک حیوانی، گیاهی و انسانی نیز برای تزئین ظروف استفاده نموده است. معمولا ظروف در قسمت فوقانی ظرف و بین دو نوار ساده رنگ کشیده شده اند.
سفال تل نخودی :
الف- سفال قرمز
1- سفال قرمز
2- سفال خاکستری با شاموت شن نرم
3- سفال ساده و خشن با شاموت شن
ب- سفال نخودی و نخودی منقوش
حفار تل نخودی خانم کلر گاف در نهایت چنین نتیجه گیری نموده است که : آثار طبقات I و II همزمان با دوره اوروک در بین النهرین و آثار طبقات III الی IV متعلق به دوره قبل از اوروک در بین النهرین هستند.
همزمانی و مشابهت آثار تل نخودی با سایر محوطه ها :
1- آثار طبقات I و II همزمان با دوره اوروک در بین النهرین
2- آثار طبقات III الی IV متعلق به دوره قبل از اوروک در بین النهرین
آخرین نظرات