مدیریت

image-admin

صاحب امتیاز و مدیریت :

دکتر رضا صبوری نوجه دهی

Dr. Reza Sabouri Nojah Dehi


موضوعات


عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، ایمیل خود را وارد نمایید

انسان شناسی فرهنگی / تعریف فرهنگ

زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
انسان شناسی فرهنگی / تعریف فرهنگ

چکیده مطلب

فرهنگ اکتسابی است، یعنی از طریق جریان آموزش، یادگیری، تماس و تاثیر متقابل با محیط، به فرد انتقال می یابد، و نه از طریق جریان ژنتیکی.   تعریف فرهنگ[1] در کاربرد روزمره، اصطلاح فرهنگ به چیزهای ظریفتری در زندگی برمی گردد، مانند هنرهای زیبا، ادبیات و فلسفه. براساس این تعریف بسیار محدود از اصطلاح فرهنگ، […]

مشروح مطلب

فرهنگ اکتسابی است، یعنی از طریق جریان آموزش، یادگیری، تماس و تاثیر متقابل با محیط، به فرد انتقال می یابد، و نه از طریق جریان ژنتیکی.

 

تعریف فرهنگ[1]

در کاربرد روزمره، اصطلاح فرهنگ به چیزهای ظریفتری در زندگی برمی گردد، مانند هنرهای زیبا، ادبیات و فلسفه. براساس این تعریف بسیار محدود از اصطلاح فرهنگ، شخص بافرهنگ کسی است که برای مثال، موسیقی آهنگساز معروف هندل[2] را به موسیقی خشن راک[3] ترجیح دهد، بتواند میان سبک های هنری نقاشان معروف مونه[4] و مانه[5] تفاوت بگذارد، قرقاول را در زیر ظرف بلوری به بلغور و سس تند ترجیح دهد، اوقات فراغت خود را بجای مسابقه کشتی در تلویزیون صرف مطالعه اثری از کی یرکگارد[6] نماید. لیکن از دیدگاه انسان شناس، اصطلاح فرهنگ معنا و مفهوم بسیار گسترده تری دارد که از سلیقه ها و ظرافت پسندی های شخصی فراتر می رود. تنها شرط بافرهنگ بودن، انسان بودن است. بنابراین، همه مردمان فرهنگ دارند : افراد نیمه عریان قبیله دانی[7] در گینه جدید به همان اندازه با فرهنگ هستند که موسیقی دان و رهبر ارکستر سمفونیک لئونارد برنستاین[8] با فرهنگ است. از نظر انسان شناس ظروف و لوازم آشپزی، سرنیزه ها و کلبه های گلی به همان اندازه ارزش و اهمیت دارند که سمفونیها، نقاشی های رنگ روغنی و آثار برجسته ادبی دارای ارزش و اعتبارند.

اصطلاح فرهنگ به شیوه های مختلفی تعریف شده است. حتی در میان انسان شناسان که مدعی اند فرهنگ عنصر مفهومی راهنمایی کننده آنهاست، تعریف واحدی از اصطلاح فرهنگ وجود ندارد. دو تن از انسان شناسان معروف آمریکایی، کروبر[9] و کلاکهلان[10] (1925) بیش از 160 تعریف مختلف از فرهنگ را شناسایی کردند. یکی از تعاریف اولیه که بسیار از آن استفاده شده تعریفی است که ای. بی. تایلور (1871) بیش از یک قرن پیش ارائه داد و از فرهنگ بعنوان کل پیچیده ای مشتمل بر معرفت، باورها، هنرها، اخلاقیات، قوانین، آداب و رسوم و بطور کلی هر قابلیت و رفتاری که انسان بعنوان عضوی از جامعه فرامی گیرد (1871، ص 1) یاد کرد. طی سالهای اخیر، کلاکهان و کلی[11] فرهنگ را بعنوان تمام طرحهایی که از نظر تاریخی برای زیستن خلق شده اند، اعم از روشن و غیر روشن، منطقی و غیرمنطقی و غیر عقلانی که در هر زمانی بعنوان راهنماهای بالقوه ای برای رفتار انسان وجود دارند. (1945، ص 97) مورد مطالعه قرار دادند. یکی دیگر از انسان شناسان بنام هرسکوویتز[12] از فرهنگ بعنوان بخش انسان ساخته محیط (1955، ص 305) نام برده و داونز[13] از فرهنگ بعنوان طرح و نقشه ای ذهنی که ما را در روابطمان با محیط اطرافمان و با اقوام و مردمان دیگر جهان راهنمایی می کند (1971، ص 35)

علاوه بر تعاریف فوق تعریف دیگری نیز چنین مطرح گردیده است : فرهنگ عبارتست از هر چیزی که مردم دارند، فکر می کنند و بعنوان افرادی از جامعه خود عمل می کنند. سه فعل بکار رفته در این تعریف، یعنی داشتن، فکر کردن و عمل کردن ما را در جهت تشخیص سه جز اصلی مفهوم فرهنگ یاری می کند. یعنی برای اینکه چیزی وجود داشته باشد ماده یا موادی نیز باید وجود داشته باشد. هنگامی که مردم فکر می کنند، اندیشه ها، ارزشها، برخوردها و باورها حضور دارند. زمانی که مردم عمل می کنند در جهت شیوه ها و انگاره های تعیین شده نظر اجتماعی رفتار می کنند. بنابراین، فرهنگ اولا از آثار مادی، ثانیا از اندیشه ها، ارزشها، برخوردها و ثالثا از انگاره های رفتاری ساخته و پرداخته می شود.

در اینجا ملاحظه می شود که عبارت پایانی تعریف کارآمد ما، یعنی بعنوان افرادی از جامعه باید مانند تذکاریه ای عمل کند که فرهنگ حداقل بین دو یا چند نفر مشترک است که البته جامعه های زنده و پویای واقعی همیشه بزرگتر از این هستند. به سخن دیگر، فرهنگی بعنوان فرهنگ مردم منزوی وجود ندارد. اگر فردی تنها، نحوه رفتار و تفکر خاصی داشته باشد، آن تفکر و رفتار در واقع فردی است و فرهنگ محسوب نمی شود. اگر قرار باشد اندیشه ای، چیزی یا رفتاری فرهنگ محسوب شود باید بین گونه هایی از گروههای اجتماعی یا جامعه مشترک باشد.


پی نوشت ها :

[1] منبع مطالب جهت استفاده و ارجاع دانشجویان و محققین آدرس ذیل می باشد :

کتاب : انسان شناسی فرهنگی (بعد فرهنگی تجارت جهانی)، تالیف : پی فراور، ترجمه : غلامعلی شاملو، انتشارات سمت، 1379 : 34 – 37

[2] Handel

[3] Rock Music

[4] Monet

[5] Manet

[6] Kierkegaard

[7] Dani

[8] Leonard Bernstein

[9] Krober

[10] Kluckhohn

[11] Kelly

[12] Herskovits

[13] Downs


در ادامه بخوانید: هنرصنعت ملیله

تبلیغات

    در اینستاگرام ما را دنبال کنید