چکیده مطلب
انسان شناسی فرهنگی / تعریف انسان شناسی
انسان شناسی فرهنگی، از یکسو بدنبال آنست که دریابد چرا مردمان معاصر جهان شیوه های مرسوم رفتاری متفاوتی دارند و این تفاوت ها چیست؟ و از سوی دیگر، دریابد چرا مشابهت هایی و این مشابهت ها چیست؟ دیدگاه انسان شناسی[1] هنگامی که یک فرد متوسط آمریکایی واژه انسان شناس[2] را می شنود، دو […]
مشروح مطلب
انسان شناسی فرهنگی، از یکسو بدنبال آنست که دریابد چرا مردمان معاصر جهان شیوه های مرسوم رفتاری متفاوتی دارند و این تفاوت ها چیست؟ و از سوی دیگر، دریابد چرا مشابهت هایی و این مشابهت ها چیست؟
دیدگاه انسان شناسی[1]
هنگامی که یک فرد متوسط آمریکایی واژه انسان شناس[2] را می شنود، دو تصور به ذهنش خطور می کند : نخستین تصور مربوط به فیلمی است تحت عنوان مهاجمان صندوقچه گمشده[3] که یکی از هنرپیشه های مطرح و مشهور آمریکایی، هریسون فورد[4]، در آن فیلم در نقش دانشمندی انسان شناس بنام ایندیانا جونز[5] بازی می کند. دانشمند انسان شناس در فیلم مزبور بیشتر وقت خود را در جستجوی اسرار تمدنهای گمشده و باستانی می گذراند، بطور مداوم تحت تعقیب بومیان آدمخوار و خشمگین قرار دارد، پیکار از نزدیک با سربازان آلمانی و کینه توز، و سرنگون شدن به داخل گودالهای مارهای زهردار و خطرناک از جمله ماجراها و مخاطراتی است که با آنها دست به گریبان است. اگرچه این تصویر ذهنی، نمایشی هیجان انگیز است، در واقع در مورد آنچه دانشمند انسان شناس انجام می دهد آگاهی اندکی به ما می دهد. دومین تصور ذهنی از انسان شناس، تصویر یک فرد دانشگاهی و پژوهشگر است که اوقات خود را در خارج از کلاس درس صرف مصاحبه با مردمان غیربومی می کند که فرهنگهایشان در معرض دگرگونی و نابودی است. اما انسان شناس در واقع نه فردی است که زندگی و سلامت او مرتب در معرض خطر باشد و نه فردی که فعالیتهای نامربوطی انجام دهد. هر دوی این دو دیدگاه از انسان شناسی، نمونه های گمراه کننده است که ماهیت علم انسان شناسی و رابطه آنرا با جهان خدشه دار می سازد.
رشته علمی انسان شناسی بسیار کم خطرتر از آنست که هالیوود می خواهد به ما بقبولاند و بسیار مرتبط تر از آنکه بیشتر ما تصور می کنیم. به پنداری درست، انسان شناسان به اقصی نقاط جهان سفر می کنند تا به مطالعه فرهنگ های کمتر شناخته شده[6] و زبان ها[7] بپردازند. افزون بر این، افراد دیگری هم هستند که خود را انسان شناس معرفی می کنند و به کشف بقایای سنگواره ها[8] و کشف آثار و اشیا مردمی که هزاران سال، و در مواردی میلیون ها سال قبل زندگی می کرده اند[9] می پردازند. به رغم این واقعیت که این حوزه های فرعی چهارگانه انسان شناسی غالبا با گونه های متفاوت اطلاعات و داده ها سروکار دارند، همه آنها یک هدف واحد دارند که عبارتند از : بررسی علمی فرهنگهای انسانی به هر شکلی، در هر زمان یا مکانی از جهان که یافت شوند.
به نظر امبر و امبر[10] :
انسان شناس بطور آشکار و مستقیم با تمام گروههای گوناگون مردم در سراسر جهان ارتباط دارد، نه فقط مردمی که در فاصله ای نزدیک یا در حوزه ای محدود زندگی می کنند. انسان شناس، همچنین به مردمان تمام دورانها علاقمند است. با شروع کردن از قدیمی ترین انسانها که احتمالا یک میلیون سال قبل[11] زندگی می کرده اند، انسان شناسی سیر تحول انسان را تا زمان حاضر دنبال می کند. هر بخشی از جهان که جمعیتی از انسان ها در آن زندگی می کرده اند مورد نظر و توجه انسان شناسان قرار دارد (1982، ص 2).
انسان شناسی از سایر رشته هایی که به مطالعه انسان می پردازند، از نظر وسعت و قلمرو تحقیق چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ تاریخی بسیار متفاوت است و از چهار شاخه متمایز ولی کاملا مربوط به یکدیگر تشکیل شده است که عبارتند از :
1- باستان شناسی : مطالعه جامعه های باستانی ماقبل تاریخی.
2- انسان شناسی فیزیکی : مطالعه انسان ها بعنوان موجودات زیستی.
3- زبان شناسی انسان شناسانه : مطالعه تطبیقی زبانها.
4- انسان شناسی فرهنگی : جستار مشابهت ها و تفاوت های بین مردمان معاصر و جهان.
پی نوشت ها :
[1] منبع مطالب جهت استفاده و ارجاع دانشجویان و محققین آدرس ذیل می باشد :
کتاب : انسان شناسی فرهنگی (بعد فرهنگی تجارت جهانی)، تالیف : پی فراور، ترجمه : غلامعلی شاملو، انتشارات سمت، 1379 : 13 – 19
[2]Anthropologist
[3] Raiders of the lost Ark
[4]Harrison Ford
[5]Indiana Jones
[6] موضوع و گستره انسان شناسی فرهنگی
[7] موضوع زبان شناسی از دیدگاه انسان شناسی
[8]Fossils (موضوع انسان شناسی فیزیکی)
[9] موضوع باستان شناسی
[10]Ember and Ember
[11] این مطلب تاحدودی ناصحیح است زیرا قدمت فسیل های اولین انسان نماها به 2/4 میلیون سال قبل برمی گردد. / رضا صبوری
آخرین نظرات