مدیریت

image-admin

صاحب امتیاز و مدیریت :

دکتر رضا صبوری نوجه دهی

Dr. Reza Sabouri Nojah Dehi


موضوعات


عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، ایمیل خود را وارد نمایید

اصول و قواعد مرمت ابنیه باستانی

زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
اصول و قواعد مرمت ابنیه باستانی

چکیده مطلب

جای­جای این کره خاکی مملو از آثاری است که از اجداد و نیاکان ما به یادگار مانده است. آثاری که چنانچه با نگاهی دقیق و موشکافانه بدان­ها بنگریم با دنیایی آکنده از هنر و زیبایی و در عین حال رمز و راز مواجه خواهیم شد. هنرها و رازهایی که در سایه تلاش ذهن جستجوگر پژوهشگران […]

مشروح مطلب

جای­جای این کره خاکی مملو از آثاری است که از اجداد و نیاکان ما به یادگار مانده است. آثاری که چنانچه با نگاهی دقیق و موشکافانه بدان­ها بنگریم با دنیایی آکنده از هنر و زیبایی و در عین حال رمز و راز مواجه خواهیم شد. هنرها و رازهایی که در سایه تلاش ذهن جستجوگر پژوهشگران و با بهره ­گیری از پرتو علم و دانش امروزی اغلب مبدل به حقایق مسلم تاریخی و علمی خواهند گردید. و نتنها بسیاری از زوایای تاریک فرهنگ و تمدن گذشته بشر را روشن خواهند نمود که در بسیاری از موارد روشنگر راه آینده ما نیز خواهند بود.

 

مقدمه :

« قَد خَلَت مِن قَبلِکم سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الاَرضِ فَاُنظُرُوا کَیفَ کَانَ عَقِبَةٌ المُکَذِبِینَ »

پیش از شما مللی بودند و رفتند، پس در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید چگونه تکذیب کنندگانِ (وعده­ های خدا) هلاک شدند. (آیه 137، سوره آل عمران)

بدون تردید وظیفه پژوهشگران فرهنگ امروز در مقابل گذشتگان همانا حس مسئولیت در برابر آثار بجای مانده از آنان است که بعنوان یادگار به ما رسیده­ اند. فرم و شکل خاص هر اثری بهمراهی معنی و مفهوم آن بعنوان میراث فرهنگی و تاریخی یک ملت معرفی می­گردد و حق دخالت انسان معاصر در آثار هنری و تاریخی که به دوران­های گذشته و حال و آینده تعلق دارد در حدودی است که نتیجه آن احساس مسئولیت در حفظ و نگهداری این آثار خواهد بود. این مسئولیت از طرف نیاکان برعهده ما گذاشته شده است و به همین نسبت برای آیندگان نیز در زمینه حفظ و نگهداری و پاسداری از آنها ایجاد مسئولیت خواهد کرد.

جان راسکین در حدود یک قرن پیش گفته است : « مردگان (گذشتگان) مالک حقوق قانونی ساخته­های خود هستند و ما قانونا نمی­توانیم زحمات آنها را از بین ببریم. ما آزادیم تا در هر آنچه که خود ساخته­ایم دخل و تصرف انجام دهیم اما میراث فرهنگی نتیجه زحمات و صرف هزینه بسیار گذشتگان است و قانون اجازه از بین بردن آنها را پس از مرگ صاحبانش به ما نمی­دهد بلکه باید به تمامی نسل­های آینده انتقال داده شود.» 

 

میراث فرهنگی بجای مانده از گذشتگان در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه تقسیم می­شوند :

الف- اشیا باستانی (آثار منقول)                                ب- ابنیه باستانی (آثار غیرمنقول)

یک بنا و یا بقایای یا روستا یا شهر باستانی منظری است که در آن چشم ما به فرم زیستن خانوادگی نیاکان خیره می­شود و روح ما می­تواند ردپای پدرانمان را در آنجا پیدا کند، بنابراین با کمی تامل درخواهیم یافت که چگونه باید به این آثار نگریست و احساس مسئولیتی که در ما ایجاد خواهد شد، ما را وادار به حفاظت و نگهداری و مرمت این آثار را بخاطر شناخت گسترده ارزش­های آنها خواهد کرد.

از تمام آنچه گفته شد چنین نتیجه می­گیریم که پاسداری و حفاظت از آثار باستانی و بویژه آثار معماری که موضوع مورد بحث ما در این درس می­باشد تکلیفی است، برعهده همگی ما انسان­ها و هیچ فرد یا جامعه ­ای نمی­تواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. از هنگامی که نخستین یادداشت­های انسان بصورت خط تصویری[1] بر روی سفال­های ساده و منقوش جلوه ­گر شد تا زمانی که توفیق کتابت بر روی گل پخته[2] و سنگ یا سینه کوه­ها راه یافت و انسان از خود آثار مکتوب برجای گذاشت و از زمانی که اقدام به ساختن سرپناهی ابتدایی برای خود نمود تا آنگاه که موفق شد خشت­های دست­ساز را در آفتاب خشک کند و گلی را در قالب بریزد و با ملاط آهک مخلوط خشت فرم­دار را در کوره حرارت دهد و بصورت آجر درآورد و با آن طرح­های مشخص معماری را القا نماید و عناصر محکم معماری بوجود آورد و با استفاده از لاشه سنگ و ملاط ساده و استفاده از شاخ و برگ درختان بصورت حصار تا روزی که سنگ سخت را حجاری کرد و در بناهای خود مورد استفاده قرار داد و آنگاه موفق شد سقف هلالی را بسازد و برای حجم و فضای معماری بیشتر طاق­های پردوام و طرح­های ساده و تکامل یافته را ایجاد کند و عناصر و ارکان معماری در بناهای ستوندار بکار برد و تالارهای ستوندار آپادانا را بسازد و ساختمان­های خود را با تزئینات مختلف گچبری، کاشیکاری، نقاشی و غیره…. آراسته کرد مراحلی را پشت­سر گذاشته و سیر تکاملی را پیموده است که چون زنجیری این همبستگی، ریشه در زمینه­ای پیدا می­کند که ترجمان و بیان یک زندگی کهن است.

 

مبحث اول –  مبانی نظری مرمت بناهای تاریخی :

شناخت آثار باستانی اعم از آنهایی که بصورت تک بناهای مشخص تاریخی[3] هستند. و چه آثار عادی مانند بقایای منازل مسکونی مردم کوچه بازار، پایه و اساس هر نظریه­ ایست که مبنای باز زنده ­سازی معماری گردد. البته باید توجه داشت که دعوت به بازشناسی خصوصیات معماری فرهنگ­های گذشته هیچگاه به معنای تایید بی قید و شرط آنها تا حد تکرار مجددشان نیست بلکه به منظور تنظیم و تدوین و هماهنگ کردن اندیشه ­هایی صورت می­گیرد که پایه و اساس هر طراحی نو بشمار می ­آیند و دسترسی به ویژگی معماری گذشته هر سرزمینی در امر مرمت بسیار ضروری است و اگر ساکنان سرزمینی با اصول معماری کهن خویش آشنا نباشند به هنگام اجرای طرح­های مرمتی با مشکل مواجه خواهند شد. بین ساختن یک بنا با مرمت آن رابطه محسوسی وجود دارد رابطه ­ای فرهنگی که در علومی چون مردم شناسی، جامعه شناسی، معماری، شهرسازی، تاریخ­نگاری و باستان­شناسی و ادبیات اقوام متبلور می­گردد. هرچند بنظر می­رسد که نقش باستان­شناسی و معماری در این میان بیشتر باشد و بقول ویته[4] مرمت بیشتر علم باستان­شناسی است تا کار معماری ولی بهرحال آنچه مسلم است برای بدست آوردن اطلاعاتی از گذشته و حال و شناخت و درک اندیشه­ های معمارانه نهفته در بنا کلیه علوم مرتبط می­ بایست بموازات یکدیگر بکار گرفته شوند.

می­توان گفت که مرمت به معنای تعمیر و بازسازی معمولی بنا همزمان با ساخت اولین ابنیه توسط انسان آغاز گردید ولی مرمت به معنای امروزی آن تفاوت اساسی با تعمیر بنا دارد. تعمیر و باز زنده­ سازی یک بنای تاریخی با تعمیر آن در دوران اولیه ساخته شدنش تفاوت اساسی دارد چرا که اولا این بناها کمیابند و بسوی نایابی می­روند و ثانیا بعلت دربرگرفتن و نمایش ارزش­های فرهنگی کار مارا دو چندان می­کنند.

علم مرمت به معنای امروزیش همانند بسیاری دیگر از علوم جدید در اروپا تکوین و تکامل یافته است. ریشه تئوری­ها و نظریه­ های مرمت را باید در نیمه دوم قرن هجدهم جستجو کرد زمانی که بحث پیرامون سبک­های هنری و معماری روزبه ­روز گسترش می­یافت. جان وینکلمن و فرانسیس میلیزیا علیرغم تفاوت­هایی که در بین نظریات­شان وجود دارد را باید از پیشروان تئوریسین­ها و تاریخ­نویسان معماری قلمداد کرد. هرچند نظریات وینکلمن  بطور مستقیم در امر مرمت بناها دخالتی نداشته اما زمینه لازم را برای ارائه طرح­ها و نظریات مرمتی پدید آورد.

 

مبحث دوم – :  معاهدات بین ­المللی

از اواسط قرن نوزدهم تا دهه­ های نخستین قرن بیستم علم مرمت شکل گرفت و با تدوین منشورها و قطنامه ­هایی در کنگره­ های بین­المللی تکمیل گردید. امروزه این علم گسترش بسیار یافته است و تشکیلات منسجمی پدید آمده است که بسیاری از کشورهای جهان عضو آن هستند. از جمله آنها می­توان به موسساتی چون ایکوم و ایکوموس که تحت نظر یونسکو فعالیت می­کنند اشاره نمود.

 

منشور آتن[5] :

نام منشوری است که نتایج کلی گردهمایی پنجمین کنگره جهانی معماران مدرن با تجدید نظر در اصول 1914 در سال1931 تصویب گردید و در سال 1943 به چاپ رسید. در چهارمین کنگره جهانی معماران مدرن در طول سفری که بین شهرهای مارسی و آتن در داخل کشتی پاتریس 2 برگزار شد. سازمان سیام رسیدگی به 33 شهر مهم را بر عهده گرفت و در نتیجه کنگره پنجم برنامه­ریزی انجام شد که به موضوع شهر کاربردی یا عملکردی مربوط شد و به طور کلی اصول آن گردهمایی بر مبنای عقاید لوکوربوزیه تدوین شد. اصول کلی آن شامل توزیع و عملکرد­های چهارگانه شهر ( اسکان- کار- اوقات فراغت و ترافیک ) که مدرنیسم طراحی شهری را در یک فرمول ساده قابل درک و بحث انگیز تشریح می­نمود. در کنگره آتن هفت قطعنامه اصلی ذیل به تصویب رسید و منشور مرمت نامیده شد.

1- هرگونه دخالتی در بنای تاریخی جایز است بشرط آنکه صرفا جنبه استحکام­ بخشی داشته باشد نه بازسازی.

2- هیچکدام از اجزای ساختمان نباید اختراع و بازسازی شوند بلکه کار باید صرفا بصورت سوار کردن مجدد قطعات باشد. (آناستیلوز).

3- اگر در مواردی مجبور شویم که به هنگام سوار کردن قطعات قطعه­ ای را اضافه نمائیم صرفا باید برای تکمیل و استحکام عضو باشد.

4- بهنگام حفاری ما نباید بدون آنکه به فکر تضمین سلامت باشیم اقدام به حفاری کنیم و چنانچه بنایی را نیز از زیر خاک درآوردیم باید فورا برای حفاظت و تحکیم آن اقدام کنیم و در مورد اشیا منقولی چون نقاشی­ها و مجسمه­ ها که در مجاورت هوای آزاد صدمه می­بینند باید نسخه­ای از آنها را کپی کنیم و در معرض دید قرار داده و نسخه اصلی را به موزه منتقل نماییم.

5- به دوره­ ها و فازهای مختلف یک بنا احترام بگذاریم.

6- چنانچه در طول دوران بخش­هایی را به بنا افزوده ­اند اگر بخواهیم آنها را حذف کنیم اینکار فقط پس از مطالعات دقیق و اطمینان از لزوم حذف آن قسمت باید انجام پذیرد.

7- محوطه اطراف بنا فضای فرهنگی و فیزیکی ابنیه است لذا هنگام عملیات شهرسازی و غیره نباید بدون مطالعه بناهایی را بخاطر آزاد کردن بنای تاریخی خراب کنیم.

8- اگر در یک محیط باستانی بخواهیم بنایی را بسازیم باید سه مسئله را در نظر بگیریم :

الف- به استیل بناهای اطراف احترام بگذاریم

ب- حجم بناهای مجاور را در نظر بگیریم

ج- نمای بناهای مجاور را در نظر بگیریم

9- اگر برای استحکام بخشی یا تکمیل استیل بنا و ….. قرار باشد قسمت­های از دست رفته را بازسازی کنیم باید به نکات زیر توجه کنیم :

الف- سعی کنیم مصالحی که بکار می بریم با مصالح اصلی بنا متفاوت باشد تا دخالت ما عیان و مشهود باشد.

ب- تکنیک بازسازی ما مشخص و حتی المقدور از تکنیک اصیل بنا تفکیک گردد.

ج- سعی کنیم کارمان را در نهایت سادگی و بدون تزئینات انجام دهیم.

10- لازمست مرمتگر روزانه گزارشی از نحوه عملیات و حجم کارهای انجام شده و نوع آنها را همراه عکس و طرح ثبت نماید.

11- هرگز نباید در عصر خودمان بنایی را به استیل اعصار گذشته بسازیم چرا که اینکار توهینی به گذشتگان و معماری معاصر است.

 

 منشور ونیز  (منشور بین ­المللی حفاظت و مرمت یادمان­ها و محوطه­ ها)

این منشور که به منشور ونیز معروف است در دومین کنگره بین ­المللی معماران و متخصصین یادمان­های تاریخی به رشته تحلیل درآمد. این منشور سنگ بنای ایکوموس نیز بود زیرا همزمان با تصویب منشور در ونیز مقطع نامداری نیز برای تاسیس شورای بین المللی یادمانها و محوطه­ ها ( ایکوموس ) به تصویب رسید. منشور ونیز در تاریخ 25 تا 31 ماه می 1964 در ونیز به تصویب رسید .

موارد منشور ونیز به ترتیب ذیل است :

تعاریف

ماده 1 : مفهوم یادمان تاریخی هم دربرگیرنده تک اثر معماری است و هم دربرگیرنده موقعیت­های شهری یا روستایی که در آنها شاهدی از تحولی خاص یا واقعه تاریخی یافت شده است می­باشد. این امر هم درباره آثار بزرگ هنری مصداق دارد و هم درباره آثار معمولی ­تر که در گذشت زمان اهمیت فرهنگی کسب کرده است.

ماده 2 : حفاظت و مرمت یادمان­ها باید با توصل به همه علوم و فنون صورت گیرد که می­توان به مطالعه و حراست میراث معماری کمک کند.

هدف

ماده 3 : نیت حفاظت و مرمت یادمان­ها حراست از آنها به منزله آثار هنری و شاهدان تاریخی است .

نگهداری

ماده4 : حفظ بناهای تاریخی قبل از هرچیز محتاج یک برنامه حساب شده جهت نگهداری می­باشد.

ماده 5 : حفاظت از یادمان­ها همواره با بهره ­گیری از آنها برای مقاصد مفید اجتماعی تسهیل می­شود.

ماده 6 : حفظ یک یادمان به مراقبت از جایگاه قرارگیری اشاره دارد که نامتناسب و بدقواره نباشد. جایگاه قرارگیری سنتی چنانچه هنوز وجود دارد باید حفظ گردد هیچ نوع ساخت و ساز، تخریب یا جرح و تعدیل که رابطه ­های بین جرم و رنگ را دگرگون کند نباید مجاز شمرده شود .

ماده 7 : یک یادمان تاریخی جدایی ناپذیر از تاریخی است که شواهد آن را در بر دارد و یا از موقعیت مکانی که در آن واقع شده است جابه­جایی تمام یا بخشی از یک یادمان نباید مجاز شمرده شود مگر آنکه این کار برای حراست از آن یادمان ضروری باشد و یا در صورتی که منافع و مصالح فوق­ العاده مهم ملی یا بین ­المللی توجیه کننده این کار باشد.

ماده 8: پیکره ­ها نقاشی­ها یا آذین­ های یک پارچه با بنا، بنا را تنها در صورتی می­توان از یک یادمان جدا کرد که این کار تنها را مطمئن برای مراقبت از آنها باشد.

مرمت

ماده 9 : فرایند مرمت عملی بسیار تخصصی است و هدف از انجام آن مراقبت و آشکار ساختن ارزش زیبایی شناختی و تاریخی آن یادمان است و بنای آن بر حفظ مواد و مصالح اصلی و مستندات اصیل است. مرمت باید در جایی که حدس و گمان آغاز می­گردد پایان یابد و در چنین مواردی افزودن بعضی بخش­ها گریز ناپذیر باشد باید آنها را از ترکیب معماری اصلی متمایز ساخت و بر آنها نشانه­ای معاصر زد. مرمت در همه موارد باید بر اساس مطالعه باستان­شناسی و تاریخی یک یادمان باشد و از آن تبعیت کند.

ماده 10 : در صورتی که فنون صنعتی برای حفاظت و ساخت نامناسب باشد می­توان با بهره­ گیری از فنون مدرن به استحکام­ بخشی یادمان پرداخت مشروط بر آنکه داده ­های علمی و تجربه اثربخشی این فنون را نشان داده و تائید کرده باشد.

ماده 11: سهم و نقش معتبر تمامی دوره­ها در بنای یک یادمان باید محترم شمرده شوند چرا که وحدت سبک از اهداف کار مرمت نیست در مواردی که یک بنا دربر دارنده آثار دوره­ های گوناگونی است که روی هم قرار گرفته­ اند آشکار کردن بخش­های نهفته تنها در شرایط استثنایی می­تواند قابل توصیف باشد. در شرایطی که بخش­های برداشته شده از اهمیت کمی برخوردار باشند و در مقابل آنچه که در معرض دید قرار می­گیرد از لحاظ تاریخی باستان شناختی یا زیبا شناختی ارزش فوق­ العاده داشته باشد و به قدری خوب مراقبت شده که این عمل را توجیه کند ارزیابی اهمیت عناصر مورد نظر و تصمیم­ گیری در مورد بخش­هایی را که می­توان از آنها دست شست و خراب کرد را نباید به تنهایی به عهده فردی گذاشت که مسئول مرمت است .

ماده 12 : اجزای جایگزینی جدید که به جای بخش­های مفقود به کار می­روند با توجه به صورتی هماهنگ با کل بنا ادغام شوند و در عین حال از بخش­های اصلی قابل تشخیص باشند به صورتی که انجام مرمت مستندات هنری یا تاریخی را مخدوش و تخریب نکرده باشد.

ماده 13 : افزودن بخش­های جدید نباید مجاز شمرده شود مگر در موارد استثنائی و تاحدی که بخش­های دیگر بنا و توازون موجود در ترکیب آن با محیط اطرافش را بی­مقدار نکند.

فضاهای بافت­های قدیمی

ماده 14 : محوطه ­ها و یادمان­ها باید به طور خاص مراقبت گردند تا به این ترتیب هم یکپارچگی آنها حفظ گردد و هم ساماندهی و ارائه آنها به طرزی شایسته تضمین گردد. کارحفاظت و مرمت  در چنین مکان­هایی باید با الهام از اصول مقرر در موارد یاد شده فوق انجام گیرد.

حفاری

ماده 15 : حفاری باید منطبق با استانداردهای علمی و مندرجات توصیه ­نامه اصول بین المللی اجرای واجب حفاری­های باستان­شناسی مصوب سال 1956 میلادی یونسکو انجام شود.

مستندات و نشریات

ماده 16 : کارهای مربوط به مراقبت مرمت یا حفاری همواره باید به دقت مستند گردد. مستندسازی کارهای مربوط باید به صورت گزارش­های تحلیلی و موشکافانه ­ای باشد که با طراحی و عکس مصور شده باشند. تمام مراحل کارهای ساماندهی استحکام بخشی بازآرایی و تکمیل و همچنین ویژگی­های فنی و صوری شناخته شده در طول کار باید در این گزارش­ها ارائه گردد. این گونه سوابق باید در آرشیوهای نهادی همگانی قرار گیرد و در دسترس پژوهشگران باشد توصیه می­شود گزارش­های مذکور منتشر شود.

 

ایکوموس[6] (شورای بین المللی بناها و محوطه‌ها[7]) :

مقر آن در پاریس می‌باشد و نام آن  به حسب حروف اول کلمات لاتین تشکیل دهنده نام آن به طور اختصار ایکوموس می‌باشد، نهادی است غیردولتی و همکار یونسکو[8] به موجب ماده۱۳ اساسنامه آن، کمیته‌های ملی کشورهای عضو می‌توانند تشکیل گردند. در این اساسنامه کمیته ملی ایران به نام موسسه فرهنگی ایکوموس ایراننامیده می‌شود. اهداف ایکوموس عبارتند از :

1- ترویج مطالعه و تشویق نگهداری و ارائه شایسته ابنیه و اماکن.

2- ایجاد توسعه و توجه مقامات و جمعیت­های همه کشورها نسبت به ابنیه و اماکن و بطور کلی میراث فرهنگی.

ماده۴ ایکوموس ایران:  

الف- واژه  اثربناها و ساختارهایی (همراه با بستر، محل استقرار و اثاث و ملحقات مرتبط به آنها را که از نقطه نظر تاریخی، هنری، معماری، علمی، باستان­شناختی، مردم شناختی دارای ارزش هستند، در برمی‌گیرد این تعریف آثاری نظیر حجاری‌ها و نقاشی‌های یادمانی، کتیبه‌ها، غارهای مسکونی و هر آنچه که دارای یک چنین ویژگی­های هستند را شامل می شود.

ب- واژهمجموعه بناهاتمام گروه بناها، و پیرامون آنها را اعم از آنکه منفرد یا مجتمع بوده، شهری یا روستایی باشد را به اعتبار ارزش آنها از نقطه نظر باستان­شناختی، تاریخی، زیبا شناختی، مردم شناختی یا انسان شناختی دربر می‌گیرد.

پ- واژه محوطهیا مکان، تمام عرصه‌ها، و منظره‌ها، واجد آثار انسانی یا ترکیب آثار طبیعی و انسانی مشتمل بر پارک­های طبیعی و باغ­هایی که از نقطه نظر باستان­شناختی، تاریخی، زیبا شناختی، مردم شناختی یا انسان شناختی دارای ارزش می باشند را دربر می‌گیرد.

ت- واژه “اثر”، “محوطه”، “مجموعه بناها” موارد زیر را دربر نمی‌گیرد:

– مجموعه‌های موزه‌ای مستقر دربناها.

– مجموعه‌های باستان­شناختی نگهداری شده یا عرضه شده در موزه‌های محوطه‌های تاریخی یا باستان‌شناختی.

– موزه‌های هوای آزاد.

ماده 5  ایکوموس ایران:

هدف از تشکیل موسسه فرهنگی ایکوموس ایران فعالیت در زمینه های علمی و فرهنگی زیر است :

۱- ترویج و گسترش فرهنگ تحقیق، مطالعه و معرفی بناها، مجموعه بناها و محوطه­ها.

۲- تشویق به صیانت، حمایت، حفاظت، احیاء و مرمت بناها، مجموعه بناها و محوطه‌ها و ترویج فرهنگ آن در سطوح ملی و بین المللی.

۳- جلب توجه موسسات، نهادها و مسئولین ذیربط و جمعیتها نسبت به اهمیت بناها، مجموعه بناها ومحوطه‌ها.

۴- اشاعه قوانین معاهدات، توصیه ها، قراردادها و آیین نامه‌ها ومنشورهای ملی و بین المللی در زمینه شناسایی، حمایت، حفاظت، مرمت و معرفی بناها و مجموعه بناها و محوطه‌ها و ارائه پیشنهادهای لازم به مراجع ذیربط.

۵- همکاری درسطح ملی و بین المللی در زمینه ایجاد و گسترش مراکز اسناد مربوط به بناها و مجموعه بناها و محوطه‌ها و دراختیار قراردادن این اسناد جهت استفاده اعضای موسسه و متخصصان و دیگرعلاقه‌مندان.

۶- همکاری در سطح ملی و بین المللی در زمینه تهیه فهرست‌ها، اسناد تصویری و ترسیمی و داده‌های اطلاعاتی و غیره راجع به بناها و مجموعه بناها و محوطه‌ها.

۷- ترویج فن‌آوری‌های جدید در زمینه مستندسازی، حفاظت، نگهداری، مرمت و احیای بناها، مجموعه‌بناها و محوطه‌ها.

۸- کوشش و همکاری موثر در ترجمه، تالیف و نشر یا حمایت از انتشارات تخصصی در زمینه موضوعات مرتبط.

۹- برگزاری همایش های دوره‌ای، نشست های علمی- تخصصی به منظور اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی در زمینه صیانت، حمایت، حفاظت و مرمت بناها، مجموعه بناها، محوطه در سطح ملی و بین‌المللی.

۱۰- همکاری و ارائه کمکهای تحقیقاتی، فنی و آموزشی به موسسات و علاقمندان ذیربط در مورد مطالعه، حفاظت و مرمت بناها، مجموعه بناها، محوطه‌ها.

۱۱- ارائه خدمات کارشناسی مشاوره‌ای به موسسات فرهنگی، سازمانها و نهادهای تخصصی، قضایی، انتظامی و شخصیتهای حقیقی و حقوقی در امورمربوط به مطالعه، صیانت، حمایت، حفاظت، مرمت و احیای بناها، مجموعه بناها و محوطه‌ها.

۱۲- ایجاد ارتباط و مبادلات علمی و فرهنگی با موسسات ملی و بین‌المللی ذیربط.

۱۳- همکاری موثر در زمینه صیانت، حمایت، حفاظت، مرمت و احیای بناها، مجموعه بناها، محوطه‌ها  از طریق معرفی طرح‌های لازم به سازمانهای مسئول و علاقمند ذیربط.

۱۴- پذیرش مشاوره‌های تخصصی در امرآموزش، پژوهش، حفاظت و مرمت و احیای بناها و محوطه‌ها و مجموعه بناها.

۱۵- پاسداشت، ترویج احیاء و ارتقاء سنت‌ها و فن آوری‌های موثر درحفاظت بناها، مجموعه بناها و محوطه‌ها.

۱۶- تشویق و تقدیر ازشخصیتهای علمی، تخصصی، هنری، فنی و حرفه‌ای مرتبط با امر پژوهش، حفاظت، مرمت، معرفی و احیاء بناها، مجموعه بناها و محوطه‌ها در سطح ملی و بین‌المللی.

۱۷- انجام سایر فعالیتهای مرتبط با این اساسنامه در سطح ملی و بین‌المللی.

 

ایکوم :

نماد جهانی موزه و موزه ­داری است که بعد از جنگ­ جهانی ­دوم همزمان با تشکیل یونسکو ایجاد گردید . مرکز آن در پاریس قرار دارد و امروزه پییش از 120 کشور جهان دارای کمیته ­های ملی ایکوم هستند هر سه سال یک بار مجمع عمومی ایکوم در یکی از کشورهای عضو برگزار می شود . ایکوم از سال 1970 روز جهانی موزها را در تاریخ 18 ماه می برابر با 28 اردیبهشت تعیین کرد . کمیته ملی ایکوم ایران پس از انقلاب از سال 1376 فعالیت دوباره خود را آغاز کرد .

 

ایکروم :

مرکز بین ­المللی مطالعه برای حفاظت و مرمت اموال فرهنگی که در هیجدهمین اجلاس مجمع عمومی در بیست و یکم اکتبر 1993 تحت عنوان ایکروم به ثبت رسید. مرکز بین ­المللی مطالعه و مرمت آثار تاریخی، فرهنگی  ارگانی است بین ­المللی که تمامی پروژه­ ها و سیاست­های کاربردی آن قبلا در شورای اجرای مرکزی در ایتالیا مطرح و پس از تصویب به مورد اجرا گذاشته می ­شود مقر ایکروم در شهر رم پایتخت ایتالیا می­ باشد.

 

مبحث سوم- مبانی آسیب ­شناسی :

  اساسی ­ترین بخش قبل از هر اقدام مرمتی تشخیص ضایعه یا عارضه است. نوع مصالح، پیوند منطقی بین عناصر ساختمانی، توزیع مناسب نیروها، مقاومت شالوده ­ها در مقابل بارهای وارده تناسب نیروهای داخلی با توجه به توانایی مصالح، حفاظت صحیح ساختمان در برابر کل نیروها و تأمین ایستایی و ادامه حیات و بقای ساختمان محسوب می­شوند. بنابراین هنگام بررسی یک بنا و یا مجموعه و یا بافت شهری، پرداختن به عواملی که مخل محسوب می­شوند ضروریست. کهولت و فرسودگی شرایط مناسبی را برای سایر عوارض مخل فراهم می­کند. میزان رطوبت، تغییر و نوسانات مداوم درجه حرارت ( روز گرم و شب سرد ) و عوامل جوی همگی مقاومت بنای پیر و فرسوده را تضعیف می­کنند. طبعاً این مقاومت حد معینی دارد و مجموعه عوامل نامبرده مخل ادامه زندگی بنا می­شوند.

بنابراین مشاهده آسیب و عارضه در بنا دال بر وجود عدم تعادل است که در چنین شرایطی ریشه ­یابی عامل مخل در دستور کار قرار می­گیرد. به طور کلی عوامل تخریب مجموعه ­ای از کنش­ها و واکنش­ها می­باشند که در تغییر شکل و تخریب بنا موثر واقع می­شوند. نحوه تعمیر بنا نیز بستگی به این عوامل مخل و مخرب دارد. پس باید ابتدا عواملی را که موجب صدمه دیدن ویا نهایتاً ویرانی آن شده­اند را بررسی کرد و چگونگی تعمیر و حفظ و نگهداری آن را طراحی و اقدام را آغاز کرد. عوامل موثر در تخریب بنا را به طور کلی می­توان به دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم کرد که هر کدام خود دارای تقسیم بندی­های دیگری می­باشند که در جداول آسیب شناسی به طور کامل آورده شده است.

آسیب­ شناسی یک بنای تاریخی حساسیت خاصی را می ­طلبد و براي دخالت در آثار باستاني تحت عنوان مرمت لازم است عملكردي فوق‌العاده ظريف در حد معاينه يك بيمار بعمل آمده، اطلاعات دقيقي از بيماري بدست آيد تا برنامه درمان صحيحي تهيه گردد. اولين برنامه مرمتگر، آماده نمودن اثر هنري براي مطالعه دقيق است كه بتواند پس از مطالعه و اعمال دقت كافي، مشكلات اثر را يافته و آنها را طبقه‌بندي نمايد. پس از تقسيم­‌بندي مشكلات موجود، علاج­ها و راه‌حل­هاي لازم طبق ضرورت با راه‌حل­هاي بدوي آغاز سپس طبقه‌بندي خواهند شد.

هرگاه بخواهيم شناخت وضع موجود بنا را كه يكي از اركان جدايي‌ناپذير حفاظت بناهاي تاريخي بشمار مي آيد را بطور كامل بپايان بريم, آسيب‌شناسي, قدمي است بسيار اساسي در جهت شناخت بيماري‌ها, عدم تعادل­ها و تغيير شكل­هايي كه موجب خلل در زندگي بنا شده‌اند. ضمناً بايد توجه داشت كه همواره در بررسي آثار معماري با ارزش و بناهاي تاريخي, دو مقوله مهم و اساسي وجود دارد كه جداي از يكديگر قابل درك نمي‌باشند. اين دو مقوله عبارتند از:  ماده و شكل.

آميختگي اين دو مقوله چنان است كه كليه مطالعات مربوط به وضع موجود بنا از جمله آسيب‌شناسي، خواه ناخواه بايد شامل هر دو حيطه گردد. آنجا كه ماده سازنده بنا، خواه مــصالح ســاختماني (گچ و آهک و آجر و…) يا عناصر ســاختماني (جرزها و تويزه‌هاو پوشش ها و…) دچار آسيب مي‌شوند در نهايت مي‌توانند شكل بنا را دگرگون كنند و به يكپارچگي فضاي ساخته شده لطمه وارد آورند. فقدان يا فروريختن يك عنصر ساختماني (مانند فرو ريختن ديوار) هم مي‌تواند در فصل آسيب‌هاي وارد آمده بر ماده (آسیب های ساختاری) بررسي شود و هم در قسمت آسيب‌هاي شكلي (آسیب­های معماری).

اگر بنايي براي مرمت انتخاب مي‌شود و پس از مطالعات و عمليات فني پيچيده مرمت حفظ مي‌گردد، تنها به منظور حفظ و انتقال ارزشها و مفاهيمي است كه به شكل­هاي مختلف درون تار و پود آن بنا تنيده شده‌اند و براستي ماده تنها وسيله انتقال آن مفاهيم است‌.

پس براي آنكه بتوانيم شكل بنا، همچنين وحدت و يكپارچگي آنرا حفظ و به آينده منتقل كنيم, بايد از زوال و انهدام ماده سازنده بنا محافظت نموده و البته بيماري‌هاي آن را شناخته و در جهت رفع آن اهتمام كنيم. جهت تسهيل در انجام معاينات و مطالعات آسيب‌شناسي دسته‌بندي و تفكيك آنها عوامل مربوطه ضروري به نظر مي‌رسد. اما نبايد فراموش كرد كه آسيب خود معلول يك يا چند عامل مخل است. در نتيجه به صرف مشاهده ظاهري نمي‌توان در خصوص علت يا علل قطعي آن اظهار نظر كرد و معمولا” اصلي‌ترين عامل مخل به عنوان علت معرفي مي‌گردد. ولي بياد داشته باشيم كه شرايط تابعي از زمان است و زمان در گذر، لذا ناديده گرفتن عامل مخلي كه امروز ناچيز به نظر مي‌رسد، شايد فردا اصلي‌ترين علت تخريب باشد. به اين ترتيب همانطور كه يك يا چند عامل در دوران زندگي گذشته بنا توانسته عامل‌هاي ديگر تخريب را پديد آورد و بخش­هاي ديگر را مشروط سازد، با انجام مرمت، يعني با تغيير دادن روند يك يا چند پديده فرساينده، از راه تغيير شكل دادن به وضع ساختماني و كالبدي يك بخش نيز مي‌توان بيشتر پديده‌ها و يا تمام موجوديت يك بنا را از وضع پيشين خارج ساخت.

 

اصول كلي؛

متدولوژي: اين بررسي بدين ترتيب است كه در وهلة نخست اصول و معيارهاي اساسي آسيب‌شناسي مطرح شده و متعاقباً رهنمودهائي بصورت كلي جهت درمان توصيه مي‌شود. سعي بر اين است تا با دسته‌بندي عوامل مخل به دو گروه كلي عوامل مخل دروني و عوامل مخل بيروني، بنا مورد معاينه و آسيب‌شناسي قرار گيرد. اين تقسيم‌بندي كلي به وضوح بر شناخت زمان ساخته شدن بنا و طول مدتي كه ساختمان ساخته و تكميل شده و اتفاقاتي كه در طول مدت ساختمان پيش آمده متكي است و خود به دو بخش عمده تقسيم مي‌شود:

1ـ در رابطه با وضعيتي كه اثر تحت آن شرايط به وجود آمده.

2ـ در رابطه با اسكلت آن.

قسمت اول مستقيماً به وضع ژئوتوپوگرافي و زمين‌شناسي و جهت استقرار ساختمان و به وضع بستر ساختمان و زميني كه روي آن بنا شده، مربوط است. قسمت دوم به ساختار بنا مربوط مي‌شود، اين عوامل عبارتند از: مواد بكار رفته، چه طبيعي و چه مصنوعي از قبيل سنگ، آجر، خشت، چوب و … و عناصر معماري كه در اتصالات بكار رفته‌اند.

عوامل مخل :

 900

          1-عوامل مخل درونی

                   الف- عوامل طبیعی و ذاتی

                             1-1- ضعف مواد و مصالح

                             1-2- ضعف عناصر

                             1-3- ضعف هندسه

                   ب- عوامل انسانی

 

          2- عوامل مخل بیرونی

                   الف- عوامل طبیعی

                             2-1- عوامل فيزيكي

                             2-2- عوامل جوی

                             2-3- عوامل الکتروشیمیایی

2-4- عوامل بيولوژيكي و ميكروبيولوژيكي

                             2-5- عوامل بوتانيكي و گياهي

                   ب- عوامل انسانی

 

1_ عوامل مخل دروني:

اين عوامل اغلب ذاتي‌اند و عموماً به دلايل فني و در هنگام ساخت به وجود مي‌آيند. وقتي از عوامل تخريب بناها صحبت مي‌شود، بحث اصلي به مواد تشكيل‌دهندة بنا و تركيب آنها و مهمتر از آن به مشكلات سازه بنا مربوط مي‌شود كه مسئوليت حمل و تقسيم نيروهاي وارده را دارند.  آسيب­هاي ناشي از عوامل مخل دروني اغلب به ساير عوامل مخل (بيروني) نسبت داده مي‌شوند و تنها با مطالعه دقيق ساختار، تكنولوژي ساخت و هندسه بنا قابل درك و مشاهده هستند. عوامل مخل دروني رامي‌توان دردو دسته كلي، طبيعي و انساني مطالعه نمود.

 

الف- عوامل مخل درونی طبیعی :

1-1- ضعف مواد و مصالح:

مصالح ساختماني كه در سطوح روئي و قابل رؤيت قرار گرفته‌اند كليدي براي داخل شدن و دست يافتن به ابعاد بزرگتر مسأله بشمار مي آيد. مصالح ساختماني بيش از هرچيز علائمي را از پديده‌هاي مخرب دربر مي‌گيرند. ضعف مواد و مصالح بيشتر به روش­هاي ساخت و كيفيت مواد اوليه بستگي دارد و در اغلب موارد نمي­توان از روي ظاهر مصالح به ضعف­ها و نقايص آن پي ‌برد. بعنوان مثال مي‌توان به سنگ و آجر اشاره كرد، هرچند كه از روي خواص ظاهري مانند رنگ و بافت مي­توان به تعدادي از مشخصات اين مصالح پي ‌برد. اما مواردي همچون وجود آهك، نمك، و مقاومت فشاري آن نياز به انجام پاره‌اي آزمايشات ساده و گاهاً پيچيده دارد. بعنوان مثال یکی از عوامل مخل در این گونه بناها استفاده از خشت در قسمت پشت کار نما می باشد که به نوعی ضعف مصالح به کار رفته سبب ایجاد عدم تعادل در نما می­شود.

 

1-2- ضعف عناصر:

در اين بخش ضعف‌هاي ذاتي عناصر ساختاري مانند پي‌ها، جرزها و پايه‌ها با توجه به عملكردشان مورد بررسي قرار مي‌گيرند. ضعف عنصر می­تواند وحدت سازه­ای و یکپارچگی یک معماری را نابود کند. به عنوان مثال آنگاه که یک جرز باربر که حمل کننده ی بار مرده بام کلمبو و نقل و انتقال نیروهای فشاری آن به زمین است بر اثر عدم استقامت کافی فرو بریزد به همراه خود بام کلمبو را نیز به زیر کشیده و ویران می­کند و حتی اثرات شدیدی را بر روی سایر عناصر می­گذارد. ضعف عناصر در بناها خصوصا بناهای تاریخی عارضه­ ای که سریعا در ظاهر بنا نمایان می­شود.

 

1-3- ضعف هندسه:

بی­شک معماران گذشته هندسه را به خوبی می­شناختند اما اكثر بناهاي تاريخي قبل از ارائه روش­هاي آناليز رياضي ساخته شده‌اند. سازندگان چنين بناهايي داراي ارتباط فوق‌العاده بين دست و مغزشان بوده و قادر به بكارگيري مشاهدات تيزبينانه‌شان در تحليل‌ها بوده‌اند.

 

ب- عوامل مخل درونی، انساني: 

عمده‌ترين مشكل كه تحت عنوان عوامل انساني در بخش عوامل مخل دروني مي‌توان به آن اشاره كرد، اشتباه در طراحي و يا ناديده گرفتن برخي از نكات در طراحي است. انتخاب نادرست مواد و مصالح در اين گروه مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد.

 

 2 – عوامل مخل بيروني:

عوامل مخلي كه به نوعي زمينه بروز آنها محيط خارج است را  مي‌توان در اين دسته  قرارداد. تأثير اين دسته  از عوامل در آغاز بيشتر روي پوسته خارجي ديده مي‌شود، بغير از حوادث ناگهاني چون زمين ­لرزه كه منجر به تغيير شكل استخوانبندي و سپس بهم خوردن وضع اوليه خارجي بنا مي‌شود، در اين باره مي‌توان به رده‌بندي زيركه همانند بالا به دو دسته طبيعي وانساني تقسيم مي‌شوداشاره داشت:

 

الف- عوامل طبيعي:

عواملي دوره‌اي با تأثير مستمر بروي بنا مانند باد، باران، برف، سرما، گرما و … طبيعي هستند كه فرسايش و آسيب­هاي وارده از طرف آنها به سه طريق زير به بنا وارد مي‌شود. این عامل نیز یکی از عوامل آسیب­رسان به بناهای تاریخی می­باشد.

 

2-1- عوامل فيزيكي:

تغييرات متناوب دما، رطوبت‌هاي نزولي، صعودي، باد، نشست، زلزله و… از زمره عوامل مخل طبيعي هستند.  در حقیقت زلزله و نشست مهمترین عوامل آسیب­رسانی هستند که در این بخش جای گرفته­اند.

الف- نشست: این عامل یکی از جدی­ترین  عوامل آسیب­رسان در بناهای تاریخی است .

ب- زلزله : پیامدهای تلخ زلزله در بسیاری از بناهای تاریخی کشور ما به دلیل قرار گرفتن کشورمان در مسیر زلزله مشهود است. در سازه های آجری یکپارچه زلزله با ترک­های عمیق عمودی نمودار می­شود. البته میزان عمق آن بستگی زیادی به شدت زلزله و موقعیت آن دارد.

 

2-2- عوامل جوی

زيرمجموعه‌اي از عوامل فيزيكي جوی شامل:  تغييرات متناوب دما، نزولات جوي، باد، يخبندان و….. . بدليل اهميت و گستردگي آسيب­هاي ناشي از رطوبت و انواع گوناگون آن در اين بين به شرح و طبقه‌بندي آن تحت عنوان زير پرداخته مي‌شود:

آسيب ­هاي ناشي از رطوبت:

فعل و انفعالات آب در حالت­هاي مختلف فيزيكي منجر به از بين رفتن مواد مي‌شود. يكي از بزرگترين عوامل زوال و فرسودگي در بناهاي تاريخي، رطوبت كنترل نشده است. وجود چنين رطوبتي باعث سائيدگي، خوردگي، پوسيدگي و حتي تخريب مصالح و نهايتا اعضاي سازه‌اي مي‌گردد. تعيين‌ ميزان رطوبت جرزها و چگونگي توزيع رطوبت درآن از طريق اندازه‌گيري ميزان‌ درصد آب در ارتفاعات مختلف‌ از سطح‌ زمين صورت مي‌گيرد، تا بتوان راهي براي درمان‌ آن ‌انديشيد.

اما اغلب اوقات دستگاه‌هاي اندازه‌گيري رطوبت در دسترس نيستند. در اين مواقع مي توان با اندكي دقت نظر و مشاهده دقيق عوارض تا حد زيادي اطلاعات مورد نياز را بدست آورد. در ابتداي بحث ذكر اين مطلب كه، فرسايش ‌در جرزهاي مرطوب‌ علاوه بر‌  ميزان جذب رطوبت‌ به نسبت‌ زياد و كم شدن متناوب‌ رطوبت‌ در آن  نیز مربوط مي‌گردد، لازم به نظر مي‌رسد.

به هنگام انجام مطالعات آسيب­هاي ناشي از رطوبت نبايد فقط از روي آسيب­هاي ظاهري قضاوت كرد؛ لكه‌هاي موجود روي‌ بدنه‌ها ممكن است ‌نشاني از يك پديده‌ از بين رفته و يا درحال فعاليت‌ باشد. فرسايش در بخشهايي كه دچار خشك شدن و مرطوب شدن متناوب قرار دارند، بيشتر نمود پيدا مي‌كند. همچنين مي‌توان اين مسأله را در بخش­هايي كه در معرض هواي سرد و گرم هستند  و يا در معرض جريان‌هاي نامنظم هوا قرار مي‌گيرند نيز مشاهده كرد. حضور افلورسانس حاصل از تبلور، نشانه مهم ديگري است.زيادي‌ و كمي آن‌ بستگي به‌ كميت نمك‌هاي‌مهاجر (محلول درآب‌و متحرك‌ با حركت آب‌) دارد.  معمولا رطوبت به دو صورت صعودی و نزولی در یک بنای تاریخی تاثیر گذار می باشد.

الف) رطوبت صعودي

اين رطوبت بر اثر نفوذ آب به پي ديواره­ها و حركت آن طبق قانون لوله­ هاي موئين به طرف بالا به وجود مي آيد. عوامل مختلفي آن را به وجود مي­آورند. از جمله عواملی که در بناها موجب پیدایش رطوبت صعودی می شود به ترتیب زیر می­باشد:

1-عدم وجود محوطه سازي و شیب بندی مناسب در پيرامون بنا جهت هدایت آبهای سطحی

2- افزايش قدرت جذب مصالح به كار رفته در بنا مثل خشت و آجر

3- استفاده از مصالح غير هيدروفيلي از قبيل سيمان و آسفالت كه باعث عدم تنفس بنا و حبس رطوبت در ديواره ها و پي و صعود آن به بخش­هاي بالاتر بنا مي شود.

4- عدم وجود سیستم دفع اصولی فاضلاب که به دلیل فرسودگی در قسمت­هایی از بنا موجب ایجاد رطوبت میشود.

5- عدم استفاده از کف سازی مناسب در برخی از قسمت­های حیاط مرکزی و نیز حیاط کوچک جلوی سرویس های بهداشتی

ب) رطوبت نزولي

اين رطوبت ناشي از ريزش نزولات آسماني است.

1- شيب بندي نادرست پوشش بام.

2- استقرار ناودان­ها در محل­هاي نامناسب پشت بام.

 3- نفوذ رطوبت از لابه لای ایزولاسیون

4- عدم نگهداري و مراقبت دائم از بنا در فصول مختلف مثل پاك كردن ناودانها و آبروها

5- اجراي جزئيات آبچكان­ها و رخبام­ها به روش ناصحيح يا استهلاك و فرسايش رخبام و عدم تعويض و تعمير بموقع آنها.

6- آسیب دیدگی شدید ایزولاسیون و پوشش های شیروانی بنا

 

2-3- عوامل شيميائي و الكتروشيميائي:

اثرات ناشي از عوامل شيميائي را كه در مواد بوجود مي‌آيد، مي‌توان به آساني با تحقيقات آزمايشگاهي شناسائي نمود و چگونگي از بين رفتن و تغييرات و تبديلات داخلي مواد ساختماني را بررسي كرد. اين تحقيق بوسيله نمونه‌هاي متعدد كه از قسمتهاي مختلف ساختمان برداشته مي‌شود صورت مي‌گيرد. يكي از عمده‌ترين عواملي كه در اين آزمايشات و در مطالعة سنگهاي طبيعي و مواد مصنوعي ساختماني به طرق الكتروشيميائي و بيوشيمي و تغييرات شيميائي ناشي از عوامل بيولوژيكي (زيست شناسي) شناخته شده است، تأثيرات شيميائي ناشي از جو يا آتمسفر مي‌باشد. يكي از اين عوامل جوي، اكسيده شدن مواد است كه عموماً بطور مستقيم باعث خسارت نمي‌شود جز در قطعات فلزي بنا و يا در موادي كه درصدي آهن در آنها موجود است كه در نتيجه زياد شدن حجم آهن، سنگهاي مجاور اين عضوهاي فلزي ترك خورده نهايتاً مي‌شكنند. حالت شديدتر در مورد مواد قابل سوخت روغني مواد معدني و كربورهاي مختلف در مجاورت جو و در شرايط استثنائي فعاليتهاي آتشفشاني پيش مي‌آيد.

 

2-4- عوامل بوتانيكي و گياهي:

 خسارت ناشي از گياهان يا درختاني كه به صورت خودرو به وجود آمده باشند به روشني قابل تشخيص است. رشد گياهان خودرو و هرز بر روي آثار هنري مسلماً به خاطر پيشروي ريشه‌ها و مانند آن خساراتي را به ساختمان وارد خواهد كرد كه هم در پي و هم در بدنة ساختمان ايجاد خرابي­ها و ترك­هايي خواهد نمود. ريختن دانه‌ها و بذر اين گياهان در محل اتصالات و درزها هم باعث پيشرفت اين ترك‌‌ها و نفوذ آب در سنگ­ها در بنا مي‌شود.

 

2-5- عوامل بيولوژيكي و ميكروبيولوژيكي:

عوامل بيولوژيكي و ميكروبيولوژيكی مانند عوامل شيميائي عمل كرده و موجب صدماتی به بنا می شود. بوسيله آزمايشات تخصصي مي‌توان عملكرد ميكروارگانيك‌ها، مثل باكتريها و غيره را در ساختمان مورد بررسي قرار داد، عملكرد اين عوامل اصولاً با تغييرات شيميائي و بيوشيميائي همراه است. در اينجا مي‌توان خساراتي را هم كه توسط بعضي جانوران مانند موش به وجود مي آيد خاطرنشان كرد و همچنين وجود كرم­ها و مضرات فضلة پرندگان هم قابل ذكر مي‌باشد كه با توليد اسيدهاي ضعيف خساراتي بر ساختمان وارد مي‌نمايند.

 

ب- عوامل انساني:

منظور از عوامل مخرب انساني، آن دسته از تخريب­هايي است كه دانسته و يا ندانسته توسط انسان و يا تبعات ناشي از فعاليتهاي وي است كه به هر نحوي به بنا آسيب مي­رساند. به خاطر تغييرات و تبديلاتي كه در طول قرنها در يك ساختمان بوجود ميآيد و همچنين توسعه طبقات و افزايش سطح زير بناي ساختمان آن را به صورتي كاملاً متفاوت با ساختمان اوليه در ميآورد، كه معمولاً بر ميزان بار وارده بر پي ساختمان افزوده شده و  تعادل استاتيكي پوششها و قوسها بهم مي‌خورد و نشست­هاي حاصل از اين مسأله قابل مطالعه و معاينه مي‌باشد، در بازسازي‌هاي صحيح هم همين مسائل وجود دارند. همچنين در صورت حذف قسمتي از بنا باز هم خطر بهم خوردن تعادل نيروها در بخشهايي از بنا وجود دارد. حتي يك جابجائي كوچك يا دخالت­هاي مختصر نيز مي‌تواند منجر به چنين نتايجي گردد. انسان بدون آنكه متوجه باشد با چاه زدنها و حفر تونل‌ها روي پي بنا كه حساس‌ترين عضو ساختمان و مسئول تحمل بار آن است اثر مي‌گذارد و یا به دلیل کمبود جا راه حل غلط تراشیدن جرزها و حذف دیوارهای باربر را  برمی­گزیند.

 

902

 

پی نوشت ها : 

[1]-Pictography

[2]-تابلت= Tablet

[3]- منومان=monument

[4]-Vitte

[5]-Athens Charter

[6]- ICOMOS

[7]-International Council on Monuments and Sites

[8]- سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد


در ادامه بخوانید: روش استخراج کانسارها در دوران باستان

تبلیغات

    در اینستاگرام ما را دنبال کنید