مدیریت

image-admin

صاحب امتیاز و مدیریت :

دکتر رضا صبوری نوجه دهی

Dr. Reza Sabouri Nojah Dehi


موضوعات


عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، ایمیل خود را وارد نمایید

موقعیت شغلی باستان شناسان ایرانی در هاله ای از ابهام

زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
موقعیت شغلی باستان شناسان ایرانی در هاله ای از ابهام

چکیده مطلب

بیکاری فارغ التحصیلان رشته باستان شناسی با وجود شرایط مشابه بسیاری دیگر از رشته ها اگرچه چیز غریبی نیست، اما بهرحال واقعیتی تلخ و ناگوار است.   پیشتر و در همین ستون یادداشت روز، یادداشتی را تحت عنوان “متخصصانی با رزومه های علمی بسیار قدرتمند، اما بدون استفاده و بی ثمر“، منتشر نموده بودم. در […]

مشروح مطلب

بیکاری فارغ التحصیلان رشته باستان شناسی با وجود شرایط مشابه بسیاری دیگر از رشته ها اگرچه چیز غریبی نیست، اما بهرحال واقعیتی تلخ و ناگوار است.

 

پیشتر و در همین ستون یادداشت روز، یادداشتی را تحت عنوان “متخصصانی با رزومه های علمی بسیار قدرتمند، اما بدون استفاده و بی ثمر“، منتشر نموده بودم. در آن یادداشت سخن اصلی پیرامون نقیصه امروزی سیستم آموزش عالی کشور بود. و صحبت از نسلی بود که در سالهای نخستین دهه 1380 خورشیدی و در سنین 20 سالگی با هزار امید و آرزو وارد محیط دانشگاهی شده بودند و با سپری نمودن بیش از یک دهه از عمر خود در این محیط به ظاهر علمی و عالم پرور، در کنار کسب مدارج دانشگاهی، رزومه ای نیز مملو از توانمندی ها و سوابق پژوهشی و میدانی برای خود تدارک دیده بودند. اما جای افسوس است این نسل امروز و در میانه دهه چهارم عمر خود در موقعیتی که در خور مدارک دانشگاهی، تلاش و کوشش بی وقفه آنان باشد، نیستند.
یادداشت حاضر نیز، صحبت از جامعه باستان شناسی ایران است. باستان شناسانی که از قضای روزگار به لطف افزایش غیرمنطقی دانشگاهها در سالهای گذشته کم تعداد نیز نیستند.

آری اگر روزگاری تنها چندین دانشگاه دولتی با ظرفیت محدود اقدام به جذب دانشجویان باستان شناسی می نمودند و دانشگاه آزاد نیز تنها در دو واحد ابهر و کازرون رشته باستان شناسی را در مقطع کارشناسی داشت، اما به ناگاه در دهه 80 تعداد قابل توجهی از واحد های دانشگاهی دولتی، آزاد، و موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی اقدام به تاسیس رشته باستان شناسی در مقاطع مختلف نموده و در جذب تعداد نفرات نیز محدودیت خاصی را حداقل در عمل قائل نبودند.
اگر نگوییم در همه کشورها، اما به جرات می توان گفت در بسیاری از کشورهایی که سیستم دانشگاهی منظم و منطبق بر نیازهای جامعه دارند، تاسیس دانشگاه، تاسیس رشته های دانشگاهی در مقاطع مختلف و تعداد پذیرش دانشجویان براساس نیازهای جامعه در دو برهه زمانی اکنون و یک یا دو دهه آینده است. بدین ترتیب گاها برخی از رشته ها تنها در تعداد محدودی دانشگاه وجود دارند، و برخی از دانشگاهها نیز علیرغم داشتن شرایط ایجاد یک رشته و یا تاسیس یک مقطع بالاتر اقدام به چنین کاری نمی کنند چراکه امکانات و زیرساختهایی همانند : فضای آموزشی، کارگاه، کتابخانه، خوابگاه و غیره…. را دارند، اما به توصیه کارشناسان جامعه کشور مزبور نیازی به تاسیس یا افزایش رشته مزبور ندارد. حتی گاهی اوقات نیز پذیرش دانشجو در برخی رشته های دانشگاهی به کمترین تعداد می رسد و یا حتی برای یک یا چند سال متوقف می گردد. در طی این مدت نیز اساتید و کارشناسان رشته مزبور بجای تدریس به پژوهش، نگارش تجربیات و تحقیقات سالهای پیشین خود می پردازند و یا برنامه هایی را برای سالهای آینده شروع مجدد رشته تخصصی خود در محیط دانشگاهی ارائه می نمایند.
دو دلیل عمده وجود دارد که موارد فوق الذکر در هیچکدام از دانشگاههای دولتی و آزاد ایران اجرا نمی گردد :
دلیل اول تصور نادرستی است که برخی از مسئولین ارشد دانشگاهی یا وزارت علوم معتقدند که ما تنها ضامن فضای داخل دانشگاه هستیم و وظیفه اصلی ما ارتقا سطح علمی جامعه است، حال اینکه دانشجویان ما بعد از فارغ التحصیلی به شغل مرتبط با رشته تحصیلی خود دست پیدا می کنند یا نه، در حوزه وظایف و تعهدات ما قرار ندارد.
آنچه که مشخص است اینست که به لحاظ قانونی تصور مزبور صحیح است و نمی توان برآن خرده گرفت و مسئول مربوطه را مورد بازخواست قرار داد. اما از دیدگاه جامعه شناسی و با نگرش تخصصی در سطح کلان کشوری تصور مزبور دارای ایراد است و غیرقابل قبول می باشد. چرا که هدف نهایی از افزایش سطح علمی کشور انجام کلیه امور در کلیه زمینه ها با تخصص و توانایی علمی است که در نتیجه آن پیشرفت های اقتصادی و تکنولوژیکی کشور حاصل می گردد. حال در صورت عدم نیاز به تعداد زیاد فارغ التحصیلان رشته ای خاص چنانچه محدودیت پذیرش رعایت نگردد بخشی از نیروی کار جوان کشور به سمتی هدایت شده اند که به تخصص آنان نیازی نیست و در عین حال از تخصص های مورد نیاز کشور نیز بی بهره هستند، و این یعنی اتلاف سرمایه انسانی در سطح کلان.
دلیل دوم عدم اجرای برنامه های محدودیتی در رشته های دانشگاهی، مربوط است به رقابت دانشگاه آزاد با دانشگاههای دولتی در زمینه پذیرش دانشجو، خصوصا اینکه دانشگاه آزاد به منظور تامین هزینه های خود منبع درآمدی جز شهریه اخذ شده از دانشجویان ندارد و دانشجوی بیشتر یعنی درآمد بیشتر و بالعکس.
تاسیس بی شمار و رشد سریع موسسه های آموزش عالی غیرانتفاعی را نیز به رقابت دانشگاههای آزاد و دولتی اضافه کنید. واقعیت اینست که در طی چند سال اخیر در هر استان و بسیاری از شهرستان ها تعداد زیادی واحد آموزش عالی غیرانتفاعی، بدون برخورداری از امکانات و زیرساخت های مناسب و حتی بدون نیاز به ایجاد چنین مراکزی تاسیس گردیدند. موسسه های مزبور برای حیات خود و سرپا نگهداشتن سیستم خود ناگزیر از ایجاد نامحدود رشته های مختلف دانشگاهی بودند بدون اینکه مقوله مناطق همجوار رعایت گردد.
دو دلیل فوق الذکر عاملی گردیدند تا نتنها تعداد پذیرش دانشجویان رشته باستان شناسی همانند بسیاری از رشته ها کاهش نیابد بلکه دانشگاه های بسیاری نیز به جمع دارندگان این رشته در مجموعه خود بپیوندند. حاصل افزایش کمی فارغ التحصیلان باستان شناسی بود. آنهم در شرایطی که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور بعنوان تنها نهاد دولتی جذب و استخدام باستان شناسان در بحرانی ترین دوران حیات خود از ابتدا تا به امروز قرار داشت.
بهرروی واقعیت تلخ اینست که امروز درصد عظیمی از فارغ التحصیلان رشته باستان شناسی نتنها در مقطع کارشناسی بلکه حتی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در شرایط بیکاری و عدم اشتغال در محیط مرتبط با رشته تحصیلی خود قرار دارند. به زعم نگارنده تلخ تر از آن هم اینست که علیرغم وجود شرایط کنونی نسل های دیگری نیز در طی سالهای آینده به سمت تحصیل در رشته باستان شناسی هدایت خواهند شد، تو گویی که کسی واقعیت بیکاری باستان شناسان را نمی بیند.
حال بنظر می رسد لازم است تا فارغ از اینکه به حال و روز باستان شناسان بیکار کنونی چاره ای اندیشیده شود یا نه. برنامه ای مدون و قاطع جهت جلوگیری از ازدیاد گروه های بعدی اجرا شود. شاید زمان اجرای محدویت رشته باستان شناسی تنها در چند دانشگاه مادر و اجرای قاطعانه محدودیت پذیرش دانشجو در رشته باستان شناسی همین امروز است.


در ادامه بخوانید: گردشگری طبیعی / ظرفیت ها و آسیب ها

تبلیغات

    در اینستاگرام ما را دنبال کنید