چکیده مطلب
قوس و تاق در معماری / بخش اول
قوس (چِفت / چغد) عبارت از پوشش درگاهی که نسبت به طول دهانه و بارهای وارده که نوع آن از لحاظ باربری و شکل هندسی تبره (ضخامت) مشخص و اجرا میشود. تعاریف طاق در معماری طاق از نظر معماری به پوشش منحنی سقف تعریف میشود / Arck نوعی سقف چفدی (قوسی) با چفد برون […]
مشروح مطلب
قوس (چِفت / چغد) عبارت از پوشش درگاهی که نسبت به طول دهانه و بارهای وارده که نوع آن از لحاظ باربری و شکل هندسی تبره (ضخامت) مشخص و اجرا میشود.
تعاریف طاق در معماری
- طاق از نظر معماری به پوشش منحنی سقف تعریف میشود / Arck
- نوعی سقف چفدی (قوسی) با چفد برون سو –کاو – است که برای انتقال وزن بارعمودی به تکیهگاهها بر یک دهانه که فاصله میان دو تکیهگاه (دو دیوار یا دستکم چهار ستون باربر) است ساخته میشود
- در یک تعریف سادهتر طاق از کنار هم آمدن چند چَفد که در یک راستا از دیوار یا ستون باربر تا به بلندترین نقطه طاق که کُلاله طاق است امتداد یافتهاند پدید میآید.
مبانی قوس و طاق
قوس (چِفت / چغد) عبارت از پوشش درگاهی که نسبت به طول دهانه و بارهای وارده که نوع آن از لحاظ باربری و شکل هندسی تبره (ضخامت) مشخص و اجرا میشود. غیاث الدین جمشید کاشانی قوس را چنین تعریف میکند هرگاه نسبت منحنی پوشش دهانه از عمق آن بیشتر باشد قوس نامیده میشود.
چَفد
در تعریف هندسی خط یا شکلی منحنی است و در اصطلاح معماری به باریکه طاقی که روی سردر یک درگاه قرار میگیرد اطلاق میشود.
پوشش درگاه و سقف بر دو نوع است
- تخت
- قوسی (سَغ)
سَغ یا اَزَغ یا اَزَگ در عربی اَزَج نامیده میشود. ازغ را بیشتر به شاخه های تاک، نسترن، یاس و نخل که شکل کمانی و منحنی دارند اطلاق میکنند. در مورد طاق بیشتر تلفظ ازگ میشود. غیاث الدین جمشید کاشانی از واژه ازج برای طاق استفاده نموده است.
چفدها براساس شکل کلاله به دو گروه تقسیم میشوند
- مازه دار
- تیزه دار
تمامی چفدها اعم از مازه دار و تیزه دار برحسب خیزشان به چهار دسته تقسیم میشوند
- تیز
- تند
- کند
- کَفته
طاق از نگاه چَفدی به سه ساختار هندسی تقسیم میشود
- شلجمی(سهمی)
- نیمدایره
- بیضوی
که چَفد آن گاه شکل تیزهدار و گاه شکل مازهدار به خود میگیرد.
افزون بر این طاق در یک نگاه کلی هندسی همواره به چهار شکل دیده میشود :
- نیمهاستوانهای
- کوژی (گنبدسان)
- چلیپایی (تقاطعی)
- زنجیروار
اجزای طاق
- A-B رادهانه مینامند.
- نقاط A و B راپاکار میگویند.
- فاصله OC : خطی که وسط AB را به بلندترین نقطه قوس متصل می کندبلندا یا افراز نامیده میشود.
- C : بلندترین نقطهی قوس کهتیزه گفته میشود.
- نقطه M : شکرگاه
- ناحیه BM و AM : بالنج یا بالنگ
- ناحیه MN :آوارگاه که بین زوایای 5/22 درجه تا 5/67 درجه قرار میگیرد.
واژه شناسی اجزای طاق
آوارگاه (ایوارگاه / اِوارگاه) قسمتی که با لاتر از شکرگاه و شانه قرار داشته و نسبت به سطح افق زاویه 67.5 درجه را دارد، در این ناحیه طاق رو به تو میچاکد و در ناحیه تیزه سر بر میکند و کلکن میشود.
افراز بلندای طاق یا گنبد از روی دیوار (پاکار) تا بلندترین نقطه.
پاراستی بخش پایینی قوس که به صورت عمودی در امتداد دیوار بالا میرود.
پاکار محل اتصال طاق یا گنبد به دیوار باربر که رج آغازین چَفد باشد. به بیان دیگر پاکار محل تبره یعنی سطح دیوار که طاق از آنجا آغاز میشود.
پشت بغل بار وارده از سوی دیوار چفد میباشد که وظیفه تراز به کل سازه را داراست.
تویزه باریکه چفدی باربر در طاقهایی که به روش تویزه ساخته میشوند.
تَبَره محلی در ابتدای ایستایی طاق که ستبرای طاق با ستبرای دیوار یکی است. تبره ستبرای طاق یا گنبد که از پایینترین نقطه با بیشترین ستبرا آغاز و با بالاتر رفتن چَفد نازکتر گرفته میشود.
تیزه بالاترین نقطه چفد در تاق یا گنبدهایی که به سبک تیزهدار یا جناغی ساخته میشوند.
چَفد خمیدگی و قوس طاق یا گنبد.
خیز نسبت اندازه افراز به دهانه یک تویزه
دهانه فاصله میان دیوارها که با طاق یا گنبد پوشیده میشود L
سَغ پوشش خمیده را سغ مینامند.
شکرگاه ناحیه ای است که نسبت به سطح افق زاویه 22.5 درجه را دارد، و در این ناحیه طاق رو به بیرون میشکند.
کفته چفدهای کمتر خمیده که به اصطلاح «کَفته» خوانده میشوند.
کُلاله بلندترین بخش هر طاق خواه تیزهدار یا مازهدار، کلاله نقش مهمی در پایداری دارد (نوک طاق)
کیز گودی روی دیوار برای شروع چَفد.
گاز تکههای آجر یا سفال که فضای خالی بین درز مثلثی میان آجرها یا خشتهای چیده شده را پر میکنند.
هورنو روزنهای که در بالاترین بخش طاق یا گنبد برای روشنایی و جابجایی هوا ایجاد میشود.
آخرین نظرات