مدیریت

image-admin

صاحب امتیاز و مدیریت :

دکتر رضا صبوری نوجه دهی

Dr. Reza Sabouri Nojah Dehi


موضوعات


عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، ایمیل خود را وارد نمایید

باستان شناسی عصرآهن شمالغرب ایران

زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
باستان شناسی عصرآهن شمالغرب ایران

چکیده مطلب

عصرآهن در ایران به لحاظ زمانی از ثلث آخر هزاره دوم ق.م. تا تشکیل نخستین حکومت­های ایرانی را دربر می­گیرد. در پی دوران طولانی­ ای از انباشت مدارک باستان­شناختی، این دوره در دهه شصت میلادی در آثار نوشته­ های دایسون، کایلر یانگ و واندنبرگ به سه دوره تقسیم شد.   تاریخ هریک از ادوار سه­ […]

مشروح مطلب

عصرآهن در ایران به لحاظ زمانی از ثلث آخر هزاره دوم ق.م. تا تشکیل نخستین حکومت­های ایرانی را دربر می­گیرد. در پی دوران طولانی­ ای از انباشت مدارک باستان­شناختی، این دوره در دهه شصت میلادی در آثار نوشته­ های دایسون، کایلر یانگ و واندنبرگ به سه دوره تقسیم شد.

 

تاریخ هریک از ادوار سه­ گانه عصرآهن به قرار زیر است :

عصرآهن I  (1300/1250- 1000 ق.م.)

عصرآهن II (1000- 800/750 ق.م.)

عصرآهن III (750- 550 ق.م.)[1]

کایلریانگ مبنای پژوهش خود را بر تغییر گونه­ شناختی سفالینه­ های استقرارگاه لایه­ نگاری شده حسنلو نهاد. یانگ معتقد است : ” یکی از دو مشخصه عصرآهن و تحولات فرهنگی فلات ایران در هزاره دوم پیش از میلاد، ظهور ظروف سفالین لوله­ دار (قوری) و استفاده وسیع از آن است. ویژگی دوم دوره آهن، ساخت سفال­های خاکستری و استفاده همزمان آن با ظروف مورد نظر است”(Young, 1967 : 11-37). به همین دلیل سفالینه­ های شماری از محوطه­ های شمال­غرب، مرکزی و غرب ایران (حسنلو، سیلک، خوروین، گیان، گوی­ تپه، دفینه­ های منطقه خوروین، چندار، زندان سلیمان، پاسارگاد و زیویه) نیز در تحلیل مقایسه ­ای وی بکار گرفته شد. آثاری که کایلر یانگ مورد بررسی قرار داد مربوط به 1500 – 500 ق.م. بود. وی در نتیجه این پژوهش­ها نمایی کلی از تکامل سفالینه­ ها ترسیم کرد که باعث شد بتواند سه دوره اصلی در عصرآهن ایران شناسایی کند. مشخصه هر دوره فنون معین سفالگری، اشکال مختلف ظروف و شیوه­ های متفاوت در تزئین سطح بیرونی سفالینه هاست. کایلر یانگ این دوره­ ها را افق سفالی نامید :

افق سفالی 1 : افق سفال خاکستری غربی قدیم (1300/1250 – 1000 ق.م.)

افق سفالی 2 : افق یا گروه سفال خاکستری غربی جدید (1000 – 800 ق.م.)

افق سفالی 3 : افق سفال نخودی غربی جدید (750/700 – 550 ق.م.)

افق اول با حسنلو V، گیان I3-4، سیلک، گوی تپه B، و خوروین – چندار مطابق است.

“ساغرهای پایه­ دار خاکستری براق و یا قرمز بدون نقش در دورۀ I4-3 گیان نیز رواج دارند و دایسون آنها را به عصر آهن I و تاریخ 1200 – 1000 ق.م. متعلق دانسته است(Dyson 1973: Tab. 4).  و مشابه آنها در حسنلو V و گورستان الف سیلک )سیلک V  ) وجود دارد ( Young 1965: 70-74 )

مشخصه افق بعدی که با لایه حسنلو IV، گوی تپه A، سیلک B، و گیان I1، مطابقت دارد، تکامل همان ظروف خاکستری – سیاه دوره قبل است.

سفال­های گیان I2-1 با گورستان سیلک B، قابل مقایسه هستند. مشابه سفال شاخص نخودی صیقلی منقوش از طبقه I1 که به سفال نوع لرستان[2] شهرت دارد(Contanau and Ghirshman 1935: 75). از گورستان سیلک B، و مراحل 1 تا 3 تپۀ مرکزی باباجان به دست آمده و گاف آنها را به قرون 9 و 8 ق.م. (دوره آهن II)  تاریخگذاری می­کند( Goff 1968: 124-125).

در افق سوم یعنی دوره سفالینه نخودی محوطه حسنلو III، زیویه و زندان سلیمان در شمال و دهکده هخامنشی شووش و تخت جمشید و پاسارگاد در جنوب شناسایی شد.

دایسون هم براساس مطالعه دقیق لایه­نگاری حسنلو و موادی که از محوطه­های ایرانی همزمان با آن بدست آمده، بطور همزمان با کایلر یانگ، درباره وجود سه دوره در تکامل فرهنگ مادی عصرآهن به نتایج مشابهی رسید. وی فقط اصطلاحات دشوار افق­های سفالی کایلر یانگ را کنار گذاشت و به ترتیب آنها را عصرآهن I  و II و III نامید. کایلر یانگ نیز این جایگزینی را پذیرفت”(مدودسکایا، 1383: 38-39).

 

ویژگی­های شاخص عصرآهن ایران

واندنبرگ براساس موادی که از گورستان­ها بدست آمده، برای متمایز کردن عصرآهن از دوره قبل از آن، پنج ویژگی برشمرده است، وی می­نویسد :

1) در این دوره (عصرآهن) دیگر اجساد در زیر کف خانه ­ها دفن نمی­ شدند؛ گورستان­های خارج از محوطه مسکونی ایجاد شد که کمی از استقرارگاه فاصله داشت. بعدها این استقرارگاه­ها مبدل به مراکز جمعیتی بارودار شد.

2) بطورکلی معمولا گورها سنگی بود (به غیر از خوروین)؛

3) بخش بزرگی از اشیای تدفینی ظروف سفالین بود که با سفالینه ­های دوره قبل کاملا فرق داشت. این ظروف دیگر منقوش نبوده بلکه به رنگ خاکستری – سیاه بود. ظروف لوله­ دار شکل مشخصه این دوره است.

4) در گورها به غیر از سفال، اشیای فلزی فراوانی وجود داشت که در ابتدا از جنس مفرغ بودند.

5- مشخصه این دوران ظهور سبک جانورنگاری است (ظروفی به شکل حیوانات – جزئیات اسباب و لوازم خانگی)”(مدودسکایا، 1383 : 39 – 40).

“بر مبناي نظريۀ پويايي فرهنگي عصرآهن ايران، پيدايش و گسترش سنت سفالگري خاكستري- سياه رنگ در اواخر هزارۀ دوم ق.م. نشانۀ مهاجرت مردماني تازه وارد است كه از فراسوي كوهستان قفقاز بزرگ آمده و با گذار از رود ارس در پيرامون درياچۀ اروميه و ديگر صفحات فلات ايران ساكن شده­ اند” (طلایی، 1373 – 1374 و Dyson, 1965 – Young, 1967).

 

پی نوشت ها :

[1] لازم به توضیح است که در برخی منابع و کتب که توسط اساتید محترم باستان­شناسی ایران تالیف و تدوین گردیده است علیرغم اینکه مرجع و ماخذ مطالب آنها نیز تحقیقات علمی و میدانی دایسون، یانگ و واندنبرگ و سایر باستان­شناسان فعال در زمینه عصرآهن ایران بوده است، اما گاهنگاری ارائه شده در متون این دسته اساتید خصوصا در زمینه تاریخ تقریبی عصرآهن I , II تاحدودی مغایر با گاهنگاری دایسون و یانگ می­ باشد بعنوان مثال طلایی در کتاب «باستان­شناسی و هنر و ایران در هزاره اول قبل از میلاد» (1374 : 54-56) می­نویسد : “این دوران مهم در تاریخ و باستان­شناسی ایران مقطع زمانی 1500 – 500 ق.م. (ظهور امپراتوری هخامنشی) را شامل می­شود. تقسیم­ بندی این دوران طولانی عبارتست از عصرآهن I  (1500- 1200 ق.م.)، عصرآهن II (1200- 800 ق.م.)، و عصرآهن III (750- 550 ق.م). به همین منظور در تدوین گاهنگاری عصرآهن ایران، گاهنگاری ارائه شده از سوی دایسون و یانگ را که در کتاب «ایران در عصرآهن 1» مدودسکایا (1383 : 38-39)، ذکر گردیده است، بعنوان مرجع انتخاب کرده و دسته­ بندی مطالب نوشتار حاضر نیز براساس همین گاهنگاری تنظیم گردیده است.

[2] Genre Luristan

 

 


در ادامه بخوانید: نقاشی و کتاب آرایی دوران تیموری

تبلیغات

    در اینستاگرام ما را دنبال کنید