چکیده مطلب
گاهنگاری اورارتو / دوران پادشاهان نخستین
منوآ از پادشاهان بسيار لايق و مشهور اورارتو بود. وی پارسوا را که قبلاً ايشپوني مورد حمله قرار داده بود حفظ نموده و كشور ماننا را كه در جنوب درياچة اروميه بود بتصرف خود درآورد. پادشاهان اورارتو، و تحولات جدید منطقه ای آرامو 860-840 ق.م بنا به كتیبه هاي آشوري بنيانگذار سلطنت اورارتو پادشاهي […]
مشروح مطلب
منوآ از پادشاهان بسيار لايق و مشهور اورارتو بود. وی پارسوا را که قبلاً ايشپوني مورد حمله قرار داده بود حفظ نموده و كشور ماننا را كه در جنوب درياچة اروميه بود بتصرف خود درآورد.
پادشاهان اورارتو، و تحولات جدید منطقه ای
آرامو 860-840 ق.م
بنا به كتیبه هاي آشوري بنيانگذار سلطنت اورارتو پادشاهي بنام آرامو بود كه طبق نوشته آدونتز در بين سالهاي 880 و 844 پيش از ميلاد پادشاهي ميكرد. وي امير نشينهاي مختلف نائيري و اورارتو را در تحت يك حكومت و فرمان درآورد و دولت اورارتو را تشكيل داد و خود را شاه اورارتو خواند و بهمين علت بنا به كتيبههاي اورارتو عنوان و لقب «اريلي-اريلاا» يعني شاه شاهان اختيار كرد.(تصویر1) پايتخت آرامو شهر آرزاشكو يا آرزاشكون در شمال درياچة وان بود كه بقول آدونتز با منازكرت كه در كنار ارس قرار داشت، مطابقت دارد.“(مشکور، 1332: 14) .
آرامو معاصر آشور نصيرپال دوم(884-860ق.م.) و شلمانصر سوم(860-825 ق.م.) بود. آشور نصيرپال دوم از اتحاد نائيري و اورارتو بوحشت افتاد و مستقيماً به دولت جديد اورارتو حمله کرد و چند ولايت سرحدي نزديك راوندوز فعلي در حوزة علياي زاب بزرگ را بتصرف خود درآورد. اما درگیریهای ویرانگر آرامو با آشور در زمان شلمانصر سوم رخ داد. ” در اواخر سلطنت آرامو در آشور شلمانصر سوم به پادشاهي آشور نشست و كشورگشاييهاي پدر را ادامه داد. در 859 براي سوزانيدن پايتخت خوبوشكيا در منطقة جولامرك در قسمت علياي زاب بزرگ كه مورخان كلاسيك آنرا آلباك كوچك ميناميدند عزيمت كرد. در 857ق.م. به خود اورارتو حمله آورد و پس از گذشتن از «اينزيتي» يا الزي و كشور سوهمي به مقابل شهر آرزاشكو پايتخت آرامو رسيد.(Salvini, 2006:36 ) آرامو از پيش لشكر شلمانصر بگريخت و شهر خود را به او واگذاشت و به كوه آددوري پناه برد كه بايستي همان آلاداغ در شمال منازكرت باشد. پس از آتش زدن آرزاشكو پايتخت اورارتو، شلمانصر مجسمة خود را بر كوه ايريتيا كه بقول آدونتز كوهي در آلاداغ باشد نصب كرد، سپس شهرهاي حوالي درياي نائيري يا “درياچة وان” را بگرفت. ” شلمانسر سوم پس از نبرد آرزاشگون وصف این جنگ را در کتیبه اش چنین می گوید: ” از سوب مه خارج شدم، به کشور دائیائه نی حمله کردم. تمام شهر دائیائه نی را تصرف کردم. و شهرهای آنرا تخریب کرده و ویران نمودم و به آتش کشیدم، از دائیائه نی خارج شدم به شهر آرزاشگون شهر شاهی آرامو پادشاه اورارتوها رسیدم. آراموی اورارتویی از ترس ارتش من و قدرت نیروهای جنگی من شهر را ترک نمود. و به کوه آدوری فرار نمود. به دنبال او به کوه رفتم و در دامنه کوه با او نبرد سختی انجام دادم و 3400 سرباز جنگجو را از دم تیغ گذرانیدم. آرامو برای نجات خود به کوهستانها فرار نمود و من آرزاشگون را با تمام شهرهای همجوارش تخریب نمودم…….“ (Çilingiroğlu, 1997:21) .
البته لازم به ذکر است که در مورد محل دقیق آرزاشگون اختلاف بسیار است و نظر آدونتز تنها بعنوان یک فرضیه مورد قبول واقع شده است. بنظر می رسد تعیین قطعی محل آرزاشگون و یا کشف محوطه ای تحت چنین عنوانی غیرممکن خواهد بود چراکه آرزاشگون برخلاف توشپا که بعنوان شهر شاهی و پایتخت بنا گردیده و استوار گشت، یک شهر نوساخته نبوده است. و اصولا آرامو بعنوان بنیانگذار و سامان دهنده دولت جدید به قدری با مشکلات داخلی و همسایگان خارجی دولت تازه تاسیس اورارتو درگیر بوده است که فرصت ایجاد چنین شهر شاهی را نداشته است. لذا اولین شهر آباد باقیمانده از دوران اتحادیه نائیری را بعنوان مرکز حکومت خود انتخاب کرده است. و این شهر الزاما شهری بزرگ و مستحکم نبوده است. اما اینکه چرا پادشاه آشوری نیز از این شهر بعنوان شهر شاهی یاد کرده است بی گمان ریشه در خصوصیات پادشاهان آشور داشته است که برای بزرگ جلوه دادن فتوحات خود فرمانداران منطقه ای را پادشاه و شهرهای کوچک را شهرشاهی می نامیده اند.
ساردوری اول( 840- 830 ق.م)
” پس از آرامو ساردوري اول پادشاه اورارتو شد. از نسبت خانوادگي او با آرامو اطلاعاتي در دست نيست. وي در كتيبههاي خويش خود را پسر لوتي پري خوانده كه شخصيت او بر ما مجهول است. اين پادشاه قلعة وان را با سنگهاي شهر الينون بساخت و طبق كتيبهيي كه از او بزبان آشوري بدست آمده خود را شاه شاهان كشور نائيري خوانده است. مرحوم سيس او را بنياد گذار حقيقتي امپراتوري اورارتو ميداند.“(مشکور، 1332: 16) .
شهر وان را محتملا ساردوري اول در 840 قم بنا كرده و آنرا پايتخت خود ساخته است، قلعهاي نیز براي شهر ساخت كه بعداً جانشينان وي استحكامات آنرا تكميل كردند.(Salvini, 2006) ” در زمان ساردوری اول پادشاه آشور شلمانصر سوم در ق.م. 831 لشكري به اورارتو فرستاد. آن قشون از رود آرسانياس – مرادسو- گذشته به كوهستان رسيد. از كتيبههاي آشوري پيداست كه آن لشكر در اين نواحي پيشرفت و موفقيتي حاصل نكرده است. چون آشوريها پايتخت اورارتو آرزاشگو را در 857 ق.م. غارت و ويران كرده بودند ساردوري مصلحت ديد كه پايتخت جديدي براي خود اختيار كند. كه توشپا نام داشت.(تصویر2)
برخی نام توشپا را برگرفته از نام الهه اورارتویی توشپوإآ می دانند“(Tarhan, 2004) و آن همان توسپ مورخين ارمني كلاسيك و توسپيت جغرافيدانهاي يونان و وان امروز است. (پیوتروفسکی، 1348: 29) نوة او منوآ باغ بزرگي بر آن شهر افزوده است در شمال آن شهر نیز دریاچه وان قرار داشت که کشتی های تجارتی و جنگی در آن رفت و آمد ميكردند شهر وان در ايالت بيآاينا يا بيانا قرار داشت كه معني آن شهر بيا است كه نام ديگر آن توشپا است كه در كتاب موسي خورنی توسپ آمده است.(تصویر3)
وجود دشمنی بنام آشور، برای دولت نوپای ساردوری هیچگاه اجازه گسترش و توسعه نداد. و بهمین دلیل نیز دولت جوان اورارتو تا زمامداری ایشپونی و منوآ در سواحل دریاچه وان محدود ماند. ” یافته های باستان شناسی، گزارشات و سالنامه های آشوری و نقشه های جدید از دولت اورارتو که بر اساس همین اسناد تهیه گردیده است نشانگر اینست که اورارتوها در تمام دوران آرامو و ساردوری اول هیچگاه وارد مناطق شمال غرب ایران نگردیده بودند.“(صبوری، 1387) . در متن ذیل نیز که بخشی از گزارشات شلمانسر سوم است. مشاهده می گردد که در زمان حکومت ساردوری I(اواخر قرن هشتم ق.م.) سرزمین ماننا بعنوان غربی ترین محدوده شمال غرب ایران، هنوز بعنوان سرزمین بیگانه، همسایه و نهایتا متحد برای اورارتوها محسوب می گردد. و نه بخشی از سرزمین های پادشاهی اورارتو.
” شلمانصر سوم تصمیم گرفت تا نواحي مرزي مورد نزاع خود را كه جولامرك كنوني بود مجبور بپرداخت باج نماید، تارتان يا سپهبد آشوري به موساسير كه در ميان كوه جلو و اشنويه قرار داشت درآمده و قصبات را تاراج و ويران كرد ولي نتوانست مردم را به اطاعت درآورد و موساسير همچنان روابط دوستانة خود را با اورارتو نگاهداشت. آشوريها، ماننا را كه در جنوب شهر اروميه قرار داشت غارت كردند و شاه آن اوآلكي به كوهستان بگريخت و تسليم آشور نشد. بالاخره تارتان به گليزان ناحية سلماس حمله برد و اوپو شاه آن كشوررا مجبور بپرداخت باج كرد. اين كشورگشاييهاي آشور مانند پيش، صدمة مستقيمي به اورارتو وارد نساخت و از كشور او جايي منتزع نگشت ولی همسایگان و اطرافيان او مورد حمله و تهاجم آن كشور واقع شدند.“( مشکور، 1345: 16- 17) .
آخرین نظرات