مدیریت

image-admin

صاحب امتیاز و مدیریت :

دکتر رضا صبوری نوجه دهی

Dr. Reza Sabouri Nojah Dehi


موضوعات


عضویت در خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه ، ایمیل خود را وارد نمایید

سِِر اورل اشتاین

زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
سِِر اورل اشتاین

چکیده مطلب

مخاطبان گرامی : مطلب ذیل برای علاقمندان و مخاطبین باستان شناسی وبسایت علوم میان رشته ای ارائه گردیده است. همچنین منبع اصلی مطلب نیز در وبسایت انسان شناسی و فرهنگ می باشد. اگرچه بخش عمده‌ای از بررسی‌ها و اکتشافات سر اُورل اشتاین صرف حوزه‌ای شد که از آن به عنوان حوزة تمدنی ایران نیز می‌توان […]

مشروح مطلب

مخاطبان گرامی :

مطلب ذیل برای علاقمندان و مخاطبین باستان شناسی وبسایت علوم میان رشته ای ارائه گردیده است. همچنین منبع اصلی مطلب نیز در وبسایت انسان شناسی و فرهنگ می باشد.


اگرچه بخش عمده‌ای از بررسی‌ها و اکتشافات سر اُورل اشتاین صرف حوزه‌ای شد که از آن به عنوان حوزة تمدنی ایران نیز می‌توان یاد کرد ولی همان‌گونه که می‌توان انتظار داشت از آن همه کار و نوشته، جز دو مقاله مطلب دیگری به فارسی منتشر نشده است.

مارک اُورِل اشتاین همانند کزوما د کُروش[1] یکی دیگر از جهانگردان و پژوهشگران معروف، در اصل تباری مجار داشت، هرچند که در 1904 تابعیت بریتانیا را پذیرفت. او در 26 نوامبر 1862 در بوداپست متولد شد و پس از یک دورة تحصیلی در مدارس درسدِن و بوداپست در وین و لایپزیگ به دانشگاه رفت. گرایش به مطالعات هندی و ایرانی او را به توبینگِن رهنمون شد و در آن‌جا تحت سرپرستی فون رُت[2] کار کرد. سپس به آکسفورد و لندن سفر کرد. در 1885 به بوداپست مراجعت کرد و در [آکادمی نظامی] لودُویسیوم[3] تحت آموزش نظامی قرار گرفت. همیشه از آموزش مساحی در این دوره یاد می‌کرد که در سال‌های بعد بیشتر به ارزش آن پی برد. هنگامی که در انگلستان بود، مانند بسیاری دیگر تحت تأثیر سر هنری راولینسون قرار گرفت و همو کمک کرد که در هند شغلی پیدا کند.

اشتاین در سال 1888 به مدیریت کالج شرقی لاهور منصوب شد و مطالعات زبان‌شناختی و جغرافیایی خود را از آن‌جا پی گرفت؛ رشته مطالعات و بررسی‌هایی که به نشر و ترجمة استادانة او از کتاب راجاتارانگینی[4] [به قلم راهب بودایی] کالهانا که تاریخ پادشاهان کشمیر بود منجر شد (1900 ، 1892). قرار است چاپ جدیدی از این کار همراه با یادداشت‌ها، اصلاحات و تصویرهایی اضافی که در سال‌های اخیر مدت زمان مدیدی را صرف تهیة آن‌ها کرده بود از سوی دربار کشمیر مورد توجه قرار گیرد. در همان ایام نیز جغرافیای باستان کشمیر را نوشت (1899). شیفتة مناظر زیبای آن سرزمین شد و در پی هر سفر و سیاحت بعدی برای فرصت تدوین بی‌دردسر گزارش‌های دقیقی از اکتشافاتش به «اردوی کوهستانی محبوبش» در موهاند مرگ[5] (ارتفاع 11.000) می‌شتافت.

در 1898 با  نیروی زمینی بونر[6] همراه شده، به یک شناسایی اولیه از این ناحیة کوهستانی موفق شد؛  نتایج باستان‌شناختی این بررسی خود نشانی داشت از مسیر علائق بعدی وی. در سال 1899 به مدیریت مدرسة کلکته منصوب شد ولی چندماهی بیش در این کار نماند. تعطیلاتش را در مناطق گایا[7] و هزاری باغ[8] سپری کرده و با تصحیح مشخصاتی که پیشتر زائران چینی از مکان‌های باستانی در این حوزه بر جای گذاشته بودند، دانش و دانایی خود را بیش از پیش آشکار ساخت. (هند باستان، 1901)[9]

اشتاین در ژانویة 1904 به خدمت ادارة بررسی‌های باستان‌شناختی هند درآمد. در این بین در تدارک رشته اکتشافاتی در آسیای میانه بود که بعدها باعث شهرت وی شد. در سال‌های 1901 – 1900 با کمک حکومت لرد کرزن به نخستین سفر خود در آسیای میانه دست زد.

اکتشافات وی در دندان اُیلیک[10]، نیا[11] و اِندَره[12] و دیگر مکان‌های باستانی باعث آشکار شدن نشان‌های شگفتی از تاریخ باستان آن حوزه شد. روایت این سفر در ویرانه‌های زیر شِن ختن (1903)[13] و نتیجه‌گیری‌های علمی مندرج در خُتن باستان (2 ج، 1907)[14] ارائه گردید.

در خلال سفر دومش بدان حوزه در سال‌های 1908 – 1906 مناطق گسترده‌تری را مورد شناسایی قرار داد؛ بویژه در نقاطی چون نیا، میران[15] لولان[16] و تون هوانگ[17] که با کشف مجموعه‌ای از اسناد، تصاویر، دست‌بافته‌ها، اشیاء خانگی و غیره که برخی از آن‌ها به سدة نخست میلادی برمی‌گشت و به دلیل هوای فوق‌العاده خشک آن منطقه نیز به خوبی حفظ شده بودند، دستاوردهای مهمی را به دنبال داشت. در این هنگام بود که توانست مجموعة مهمی از اسناد و تصاویر را در غارهای «هزار بودا» شناسایی کند. دستاوردهای این سفر در سریندیا (5 جلد، 1921)[18] که شرحی مفصل از مراحل این سفر را در خود دارد، فهرست و توصیف شده است. علاوه بر این در ویرانه‌های صحرای ختای (2 ج، 1912)[19] نیز شرحی غیرتخصصی‌تر از این سفر ارائه شد. نمونه‌هایی‌ از گنجینة هنری محفوظ در غارهای مزبور نیز در مجموعة هزار بودا (1921)[20] به تصویر درآمده و مورد بحث قرار گرفت.

سفر سوم اشتاین در سال‌های 16 – 1913 او را از سفرهای پیشین نیز دورتر برد (تقریباً تا مدار 30 درجه طول جغرافیایی)؛ از دُرِل[21] در امتداد حواشی جنوبی صحاری تا خارا خوتو[22] در شرق، از ارتفاعات نان‌ شان[23] در بالای کانچو[24] از طریق مسیر خطرناک پی‌شان[25] تا دزونگاریا[26] در شمال، در امتداد دامنه‌های تیِن‌شان[27] تا کاشغر، از طریق کوه‌های مرتفع پامیر تا سمرقند، و تا بلوچستان ایران که در هر مرحله با مجموعه‌ای از اکتشافات و شناسایی‌های تازه و مهم توأم بود. یافته‌های این سه سفر اکتشافی خود به نحوی واضح از حوزه‌های نفوذ کلاسیک، ایرانی و هندی‌ای حکایت داشت که از طریق این واحه‌های اینک متروک با حوزة نفوذ چین پیوند داشتند. اشتاین موفق شد رشته‌ای چهارصد مایلی از «مسیر»[28] چینی یا رشته‌ای از قلاع و دیوارها را ردیابی کند که در قرن نخست بعد از میلاد توسط چینی‌ها میان سوچو[29] و «دروازة یَشم» (که آن نیز شناسایی شد) احداث گردید و همچنین راه‌های کاروان‌های ابریشم و هیئت‌های نظامی در روزگار کهن و برخی از منازل پیشتر مبهم مسیر مارکوپولو را.

اشتاین در حالی که منتظر گزارش متخصصین و در تدارک تدوین گزارش تفصیلی سفر سوم خود بود (در دِل آسیا، 4 ج، 1929)[30] به یک رشته سفرهای باستان‌شناختی کوتاه‌تر نیز مبادرت کرد. در 1926 از اودیانای[31] باستان دیداری سریع اما پربار به عمل آورد که در کنار شناسایی بسیاری از اماکن باستانی مرتبط با بودایی‌گری به شناسایی بازیرا[32]، اورا[33] و «صخرة» آئورنوسِ[34] مورخین اسکندر منجر شد[35] و در مسیر اسکندر تا سند (1929)[36] کشف بقایای یک تمدن پیشرفته در موهنجو دارو[37] سند که به هزارة سوم پیش از میلاد برمی‌گشت در سال‌های 25 – 1923، باعث جلب توجه جهانی شد. اشتاین در سال‌های 16 – 1915 در سیستان اشیائی کشف کرده بود که از نوعی تشابه حکایت داشت و با در نظر داشتن مشابهت‌های موجود با پاره‌ای از یافته‌های مورگان در شوش و یافته‌های ماژور ماکلِر[38] در گوادر مکران به احتمال ردیابی نشانه‌هایی از این فرهنگ ماقبل تاریخ از سند به سمت غرب فکر کرد. در پیگیری این فرضیه در خلال سال‌ها 1928 تا 1938 رشته سفرهایی را از وزیرستان به بلوچستان و بخش‌های جنوبی و غربی ایران به سمت مرزهای عراق انجام داد که دستاوردهای آن‌ها انتظارات او را کاملاً تأیید کرد. نتایج این تحقیقات و اکتشافات در گزارش انجمن آسیایی هند، شناسایی‌های باستان‌شناختی در شمال غرب هند و جنوب غرب ایران (1937)[39] و راه‌های قدیمی در غرب ایران (1940)[40] منتشر شدند. وی در سال 1329 مجموعه سخنرانی‌هایی را در مؤسسة لاول[41] (بوستون، ایالات متحده) ایراد کرد که مبنای گزارش فشرده‌ای را تشکیل داد از سه سفر نخست او به دل آسیا که تحت عنوانِ در مورد مسیرهای باستانی آسیای میانه (1933)[42] منتشر شدند.

در اوت 1930 بعد از سفری به نانکینگ برای کسب اجازة سفر در آرزوی یک سفر چهارم به هسین چیانگ[43] و مغولستان درونی گام در راه نهاد. ولی در این میان رویکرد دولت چین عوض شده و آن قدر در مراحل مختلف راه متوقف گردید که بالاخره مجبور شد بازگردد. با صبر و پافشاری توانسته بود به چارچان[44] برسد و یک سفر 2000 مایلی را به دورِ تاکلاماکان کامل کند؛ سفری توام با مجموعه‌ای از شناسایی‌های گرانبها در طول راه.

تحقیقات برادر [روحانی] پُوابار[45] در مورد «مسیر» رومی‌ها در سوریه و همچنین بررسی‌های خودش در زمینة «مسیر» چینی که پیشتر بدان اشاره شد، اشتاین را به عرصة‌ دیگری از تحقیقات رهنمون گشت. پس از یک شناسایی ابتدایی هوایی در سال 1929، در سال‌های 1938 و 1939 از طریق زمین و هوا بقایای «مسیر» رومی را از دجله در شمال‌غرب عراق، سوریه و ماورای اردن تا برسد به خلیج عقبه مورد بررسی قرار داد (گزارش‌های مجلة جغرافیایی)[46]. از دورة تجاربش در صحرای لُپ در سال 1907 که جداً به استفاده از یک بادبادک بزرگ فکر کرده بود، اشتاین ارزش شناسایی هوایی را پیش‌بینی کرده بود. سه سال آخر زندگانی‌اش را صرفِ دو سفر طاقت‌فرسا به کوهستان سند[47]، شناسایی مکان‌های باستانی در امتداد بستر خشک «رود گمشده» (ساراسواتی)[48] در پنجاب کرد که بسیاری از آن‌ها مکان‌هایی ماقبل تاریخی بودند و همچنین یک سفر دشوار در حکومت لاس بِلا[49] و بخشی از گدروسیا[50] سفرنامة زائر بودایی هسوان تسانگ[51] که اشتاین از سر مهر و محبت او را «قدیس حامی» خود می‌خواند، او را به مکان‌های مختلفی رهنمون شده بود. هِسوان تسانگ (قرن هفتم) و یک زائر پیشین، فاهِی ین[52] (قرن پنجم) از طریق «راه زنجیرهای معلق[53] ــ بدان‌گونه که در سالنامه‌های چینی ثبت شده است ــ از دره‌های صعب‌العبور سند گذشته بودند. تا آن زمان هیچ اروپایی‌ای از این دره‌ها نگذشته بود. به علاوه این حدود در قلمرو ایلات و عشایر قرار داشت و خارج از حوزه‌های اداری و از این‌رو ورود بدان‌ها نیز قدغن بود. در سال 1939 والی سُوات[54]، دوست قدیمی اشتاین، به او اطلاع داد که قلمرو خود را در کرانة غربی سند امتداد داده است، از این‌رو راه تا حدودی باز شده بود. او که از دیرباز خواهانِ شناسایی این آخرین حلقة اکتشافاتش بود از این خبر فوق‌العاده خوشحال شد. در اکتبر و نوامبر 1941 اشتاین دره‌های واقع در غرب سند را موضوع اکتشاف و نقشه‌برداری قرار داد. بخش‌هایی از این مسیر دشوار فقط برای افراد پیاده قابل عبور بود و در جایی نیز مستلزم پشت سر گذاشتن گردنه‌ای بعد از شانزده ساعت راه‌پیمایی. او در اشاره بدین سفر نوشت: «عبور از کنار پرتگاه‌های کوهستانی کمی خسته‌کننده است.» در ژوئیه ــ سپتامبر 1942 در حالی که حدود هشتاد سال سن داشت در امتداد دره‌های واقع در بخش شرقی رود سند دست به کار سفری طولانی‌تر شد که متأسفانه به دلیل تبلیغات جهادی یک فقیر محلی مختل شد. این سفر همان‌گونه که خاطرنشان ساخت «مستلزم صعودهای دشواری بود در امتداد گردنه‌هایی به ارتفاع 14 – 15 هزار پا» که خود برای مردی به سن و سال او دستاورد شگفتی به شمار می‌رفت. در آخرین سفرش به گدروسیا در ژانویه ـ مارس 1943 توانست مسیر بازگشت اسکندر را از سند شناسایی کند (مجلة جغرافیایی)[55]. پیشتر نیز محل بسیاری از رخدادهای مهم لشکرکشی شرقی اسکندر را در پنجاب، ایران و عراق شناسایی کرده بود.

در 6 اکتبر 1943 از کشمیر، در توصیف شور و شوق حاصل از فراهم شدن فرصت تحقق آرزویی نوشت که «از کودکی برای کارکردن در آریانای کهن[56] داشتم». و در سیزدهم همان ماه در نامه‌ای از پیشاور در مورد برنامه‌های مختلف کاری‌ای که برای افغانستان داشت نوشت و در ادامه به «وضعیت بدنی» مناسبش نیز اشاره کرد و در بیست و ششم همان ماه در اوج شهرت و بی‌آن که در توانایی‌هایش نقصانی حاصل شده باشد در کابل درگذشت. اشتاین در مقام یک عالم و کاشف، باستان‌شناس و جغرافیادان زندگی خود را به صورت مجموعه‌ای از ایام آکنده از سعی و تلاش پشت سر نهاد و حاصل عمرش نیز دستاوردهای بزرگ بود. توصیف ارزش و غنای این دستاوردها که اینک در موزه‌های لندن، دهلی، کلکته، لاهور و ایالات متحده (هاروارد) و ایران جای دارند‌ ــ حاصل حدود نیم قرن اکتشافات پی در پی ــ در این محدود صفحات موجود میسر نیست. صدها جعبه‌ای که می‌بایست از راه دور و از میان شن‌های روان و گردنه‌های پُربرف به سلامت به مقصد برسند خود گواهی هستند بر دقت و مهارت اشتاین در کار. بسیاری از این کشفیات می‌بایست به دارندگان تخصص‌های گوناگونی از لحاظ زبان‌شناسی، نقاشی، کوزه‌گری، سکه‌شناسی و غیره ارائه می‌شدند و بسیاری از صاحبنظرانِ کشورهای مختلف با شور و شوق میلِ به همکاری داشتند. پاره‌ای از اسناد مکشوفه به دیگر زبان‌ها متخصصان را بیش از سی‌سال به خود مشغول داشته‌اند. اشتاین برای شرح، طبقه‌بندی، عکسبرداری و تهیة فهرست‌های توصیفی از یافته‌هایش، در تمامی این مراحل به کاردانی و مهارت دوست قدیمی و همکار هنرمندش آقای اِف. اِچ. اندروز[57] اتکا داشت.

در این یادداشت فقط توانستیم به مهم‌ترین آثار منتشر شدة او اشاره کنیم، آثاری که هر یک از لحاظ وضوح و دقت علمی نمونه‌ای در کار خود هستند. همراه با گنجینه‌ای از نقشه‌ها و طرح‌های ذی‌ربط و تصاویری از مجموعه عکس‌هایی که خودش گرفته بود و لهذا در این گزینش از اشاره به انبوه جزوه‌ها و رسائلی که در محافل مختلف طرح و ارائه شدند نیز صرف‌نظر گردید.

سر اورل اشتاین در تمامی سفرهایش با کمک نقشه‌بردارانی که از طرف حکومت هند همراه وی گسیل می‌شدند از مناطقی که تا پیش از این مورد شناسایی یا نقشه‌برداری قرار نگرفته بودند نقشه‌های ارزشمندی تهیه می‌کرد. مروری بر گزارش نقشه‌های کانسو و ترکستان چین … (1923)[58] به عنوان نمونه، گوشه‌ای از عمق و ابعاد کار را نشان می‌دهد، هرچند که این نوشته فقط به سه سفر نخست او در آسیای میانه اختصاص دارد. در واقع اگر اشتاین آن کشفیاتی را که دیگر دستاوردهایش را تحت‌الشعاع قرار داد نیز صورت نمی‌داد، صِرف بررسی‌های جغرافیایی‌اش کافی بود تا شهرتی جاودان برایش بر جای گذارد. در آن کوره‌راه‌های دور از دسترس کوهستانی، حتی برای ثبت و ضبط اندازه‌های انسان‌شناختی و گویش‌های محلی نیز فرصتی پیدا می‌کرد.

     اشتاین در سال 1910 نشان همراهِ نظام امپراتوری هند[59] و در سال 1912 نیز نشان شوالیة فرمانده امپراتوری هند[60] را دریافت کرد. در حالی که هم در این کشور و همچنین دیگر کشورها، تقدیرها و ستایش‌های فراوانی از او به عمل آمد که در این مختصر نمی‌توان بدان‌ها پرداخت. در سال 1909 به دریافت نشان طلای بنیان‌گذار، از سوی انجمن جغرافیای سلطنتی[61] و در سال‌های 1935 و 1931 نیز به ترتیب نشان‌های انجمن آسیایی سلطنتی[62] و انجمن عتیقه‌جات[63] نایل آمد.

سفر در گرما یا سرمای فوق‌العاده در صحاری پوشیده از شن و ماسه یا ارتفاعات بلند گیتی، به هر حال سختی‌ها و مخاطرات خود را نیز به همراه داشت. اشتاین در نامه‌هایش از این گونه موارد که به کرّات برایش پیش می‌آمد نیز همیشه به سادگی می‌گذشت. در سال 1908 در حالی که گرفتار بوران شده بود، در حین عبور از گردنه‌ای به ارتفاع 20000 پا در کئون لون[64]، پایش را سرما زد. پس از آن که او را به سرعت حدود 300 مایل تا بیمارستان هیئت مُراویایی[65] در له[66] پایین بردند مجبور شدند که برای نجات پای راستش، کل انگشت‌های آن را قطع کنند. در سال 1914 در حالی که در ارتفاعات نان‌شان مشغول شناسایی بود اسبش رم کرد و روی او غلطید؛ رانِ پای چپش به‌سختی آسیب دید و برای چند ماه به سختی حرکت می‌کرد. در مواردی چند نیز در پیش‌آمدهایی کوچک استخوان ترقوه‌اش شکست. در سال 1937 مجبور شد که کار خود را در شمال‌غرب ایران متوقف ساخته و برای یک عمل جراحی جدّی رهسپار وین شود. پیش‌آمدهایی از این دست هیچ گاه بر جسارت و تهور او خللی وارد نکرد.

     اشتاین به نحوی استثنایی هم از لحاظ علمی و هم از نظر شخصیتی برای کارهای اکتشافی استعداد داشت. دستاوردهای نادر زبانی؛ حضور ذهن که در کنار ثبت داده‌های پیشین، از موهبت تکیه به یک حافظة نیرومند نیز برخوردار بود؛ برنامه‌ریزی دقیق تا آخرین جزئیات؛ صرفه‌جویی در وقت، کار و هزینه‌ها؛ نوعی استعداد شگرف برای شناسایی عوارض ارضی مؤثر بر اسکان یا جابه‌جایی انسانی؛ سرسختی در پیگیری اهداف؛ یک توانایی غریزی در کنار آمدن با نژادهای گوناگون بشری؛ یک پیکر ورزیده و انرژی خستگی‌ناپذیر جسمی و ذهنی؛ نگاهی دقیق و بصیرت در نتیجه‌گیری و توجهی جدّی به جزئیات در ثبت دقیق نتایج بررسی‌هایش، همه در موفقیت چشمگیر او سهم داشتند.

     اشتاین با آن که طبعاً فروتن و گوشه‌گیر بود ولی قلبی گرم و مهربان داشت و در یافتن و نگه‌داشتن دوستان نیز بی‌نظیر بود. توانایی او در برقرار نگه‌داشتن رشتة مکاتباتش با تمامی آن‌ها، حتی در شرایط فوق‌العاده دشوار کاری؛ آن‌ها را در هیجان‌های زندگی‌اش سهیم کردن، در عین ابراز علاقه‌ای پرشور به کارهایشان، از دیگر شگفتی‌های کار او بود. خیلی صریح و سریع ــ و پس از اشارة یکی از استادانش به ناخوانابودن دستخط‌اش ـ با وضوحی که از وجوه ممیزة او بود می‌نوشت.

     جمع پُرشماری از دوستان سر آورِل اشتاین در سرزمین‌های مختلف، از دست رفتن او را سوگ خواهند داشت و از میان تمامی آن‌ها، به ویژه آن نقشه‌بردارهای سرسخت، شجاع و وفادارِ هندی و پشتون وی که در بسیاری از آن سفرها، تنها یار و یاور او بودند.


پی نوشت ها :

* این نوشته ترجمة مقاله‌ای است به مشخصات ذیل:

C.E.A. Oldham، “Sir Aurel Stein” in Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland،No. I (Apr. 1944)، pp. 81-86.

1. Csoma de Körös

2. R. von Roth

3. Ludoviceum

4. Rajatarangini

5. Mohand Marg

6. Buner

7. Gaya

8. Hazari bagh

9. Indian Antiquary، 1901.

10. Dandan – Oilik

11. Niya

12. Endere

13. Sand – buried Ruins of Khotan 1903.

14. Ancient Khotan (2 Vols.، 1907).

15. Miran

16. Lou – Lan

17. Tun – Huang

18. Serindia (5 vols.، 1921)

19. Ruins of Desert Cathay (2 vols. 1912)

20. The Thousand Budhas (1927)

21. Dorel

22. Khara Khoto

23. Nan Shan

24. Kan – Chou

25. Pei – Shan

26. Dzungaria

27. T’ien – Shan

28. Limes  (واژة لاتین، مرز و حدفاصل نیز معنی می‌دهد).

29. Su –chou

30. Innermost Asia، (4 vols.، 1229)

31. Udyana

32. Bazira

33. Ora

34. Aornos

35. Mem. A.S.I

36. On Alexander’s Track to Indus (1929)

37. Mohenjo – daro

38. Major Mockler

39. Archeological Reconnaissance in N. W. India and S.W. Iran (1937)

40. Old Routes of Western Iran (1940)

41. Lowell Institute

42. On Ancient Central – Asian Tracks (1933)

43. Hsin – Chaing

44. Charchan

45. Fr. Poidebard

46. G. J. [Geographical Journal]

47. Indus Kohistan

48. Sarasvati

49. Las Bela State

50. Gedrosia

51. Hsüan – tsang

52. Fa – hsien

53. The route of the hanging chaines

54. Swat

55. G.J.

56. Ariana  antiqua

57. F. H. Andrews

58. Memoir on Maps ef Chinees Turkestan and Kansu… (1923)

59. C.I.E.

60. K.C.I.E.

61. R.G.S.

62. R.A.S.

63. Society of Antiquaries

64. K’un – Lun

65. The Moravian Mission

66. Leh


در ادامه بخوانید: محوطه قارداش خان

تبلیغات

    در اینستاگرام ما را دنبال کنید